محل تبلیغات شما

منتظران صاحب الزمان (عج)



  

السلام علیك یاصاحب عج.

پنجشنبه خرداد.ساعت 23الی24

نتیجهگیری جامع جلسه اول گروه فاطمی نورالهدی درباره افسردگی چیست و انواع  وعلایم و رفع ان چیست؟  که به شرح ذیل میباشد:

 

افسردگی:

 توانایی فرد را در عملكرد، تفكر و احساس تحتتاثیر قرار می دهد و اغلب توسط احساس عدم كنترل وقایع و پیامدهای مهم در زندگیشخص، به وجود می آید و سوگیری خود فرد نیز در آن نقش مهمی ایفا می كند.

 

 

انواعبیماری افسردگی:

1.اختلالدو قطبی یا شیدایی:

نوعی اختلال خلقی و یک بیماری روانیاست افراد مبتلا به این بیماری دچار تغییرات شدید خلق می‌شوند. این بیماری انواعمختلفی دارد که مهمترین انواع آن اختلال دو قطبی نوع یک و اختلال دو قطبی نوع دواست. تفاوت این دو اختلال در وجود دوره شیدایی (مانیا) است؛ در نوع یک این حالتاتفاق می‌افتد ولی در نوع دو فرم خفیف‌تری از آن که نیمه‌ شیدایی (هیپومانیا)است،بروز می‌کند. شروع بیماری معمولاً با دوره‌ای از افسردگی می‌باشد و پس از یک یاچند دوره از افسردگی، دوره شیدایی بارز می‌شود. در تعداد کمتری از بیماران شروع بیماریبا دوره شیدایی یا نیمه-شیدایی است.

 

علائم:

تجربه خلق بالا و شادی بیش از حد.1.

اعتماد به نفس بیش از حد یا خودبزرگ بینی.2.

. کاهش نیاز به خواب3.

. پرحرفی بیش از معمول یا احساس فشار درصورت صحبت نکردن4.

.حواسپرتی5.

6.انرژیزیاد و فعالیت بیش از حد معمول.

7.پرداختنبیش از حد به امور لذتبخشی که به احتمال خیلی زیاد عواقب ناراحت کننده ای (مثلافتادن به دام ولخرجی های بی حد، بی ملاحظه گی های جنسی، یا سرمایه گذاری هایاحمقانه).

 

: همهگیرشناسی

اختلال دو قطبی به صورت معمول در آخردوره نوجوانی یا اوائل دوره بزرگسالی تظاهر پیدا می‌کندو در ن دو برابر مرداناست میزان بروز سالیانه بیماری دوقطبی کمتر از یک درصد است، اما برآورد دقیق آندشوار است زیرا انواع خفیف تر اختلال دوقطبی معمولاً تشخیص داده نمی شود.

 

درمان:

اکثر مردمی که دچار اختلال دو قطبیهستند ، حتی آنهایی که در حالت های حاد و شدید این اختلال قرار دارند با درمانمناسب می توانند بیماری خود را بهبود نمایند . از آنجا که اختلال دو قطبی یک بیماریبازگشت پذیر است ، غالبا درمان آن بصورت طولانی مدت برای جلوگیری از عود بیماریانجام می شود . برای درمان این اختلال از ترکیب دارو درمانی و روان درمانی که بهترینراه برای مهار این بیماری است استفاده می شود.

 

- 2.افسردگیادواری خویی:نوعی افسردگی دو قطبی خفیف، اما طولانی مدت تر از افسردگی دو قطبی است. شخص مبتلادر بعضی از فصل ها احساس افسردگی می كند.

 

ویژگی های اختلال خلقادواری:

1.خلق افسرده در اکثر اوقات روز و در اکثرروزها به مدت حداقل دو سال. که نشان آن گزارش خود فرد از حالت درونی اش باشد و یامشاهده دیگران.

 

نکته:در کودکان و نوجوانان، خلق می تواندتحریکپذیر باشد و مدت اش حداقل یک سال باید باشد..

 

وجودحداقل دو مورد زیر همزمان با افسردگی:2.

کم اشتهایی یا پرخوری

بیخوابی یا پرخوابی

کمبود انرژی یا خستگی

کاهش اعتماد به نفس

ضعف در تمرکز یا دشواریدر گرفتن تصمیم

احساس نومیدی

 

3.طی این دوره دو ساله اختلال (یک سالهدر مورد کودکان و نوجوانان) فرد هرگز بیش از دو ماه فارغ از علایم ذکر شده در معیارهای A و B نبوده باشد.

 

4.طی اولین دوره دوساله اختلال (یک ساله درمورد کودکان و نوجوان) هرگز حمله افسردگی عمده ای رخ نداده باشد..



بسمالله الرحمن الرحیم

السلامعلیك یاصاحب عج:

چهارشنبه۳۱مرداد.ساعت 22الی 23.30

نتیجهگیری جامع جلسه نوزدهم گروه راه بندگی درباره چگونه میتوان از کالای ایرانی حمایت کردکه به شرح ذیل میباشد:

 

مراجعتقلید بر حمایت از کالاهای ایرانی تأکید کردند:

به گزارششیعهنیوز»، مراجع معظم تقلید در استفتاء خبرگزاری حوزه های علمیه در خصوص حمایت از کالاهایایرانی ، بر مصرف کالاهای تولید داخل تاکیدکردند.

سؤال:نظر معظم له در خصوص مصرف کالاهای خارجی در کشور در شرایط فعلی اقتصادی که بحث اقتصادمقاومتی مطرح است و موضوع حمایت از کالاهای داخلی موضوعیت خاص پیدا کرده چه می باشد؟

 

1.آیتالله ای:

بسمالله الرحمن الرحیم

سلامعلیکم و رحمة الله و برکاته

به طورکلی شایسته است تا حد امکان از کالاهای خارجی اجتناب و از کالاهای ساخت داخل استفادهشود.

 

2.آیتالله مکارم شیرازی:

حتیالامکان باید از مصرف کالاهای خارجی که مشابه آن در داخل پیدا می شود، پرهیز کرد.

 

3.آیتالله نوری همدانی:

بسمهتعالی

سلامعلیكم

سزاواراست کالاهایی که که مشابه داخلی دارد، نوع خارجی آن مصرف نشود.

 

4.آیتالله شبیری زنجانی:

سلامعلیکم

فی حدنفسه اشکالی ندارد.

 

 

نکته:

به گزارشایرنا، آیت الله مکارم شیرازی در یکی از جلسات درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم بااشاره به اهمیت عملی ساختن ت های اقتصاد مقاومتی در کشور، بیان کرد: رونق تولیدداخلی از ارکان اقتصاد مقاومتی است که با وجود آن بسیاری از مشکل های داخلی حل می شودو حتی تحریم های دشمنان هم کارساز نیست. این مرجع تقلید با بیان این که سه گروه مشخصدر جریان حمایت از تولید ملی نقش اساسی دارند، ادامه داد: یکی از این گروه ها دولتاست که باید جلوی قاچاق را بگیرد و اجازه ندهد چه از طریق قاچاق و چه رسمی مصنوعاتخارجی که مشابه آن در کشور وجود دارد، بازار ایران را پر کند، در این صورت تولید داخلیرونق خوبی پیدا می کند و ایران ملتی می شود که می تواند در برابر تهدیدهای اقتصادیایستادگی کند. آیت الله مکارم شیرازی در مورد وظیفه مهم فروشندگان در حمایت از تولیدداخلی نیز گفت: فروشندگان ما در بازار نباید به دنبال مصنوعات خارجی بروند، وقتی بازاراز مصنوعات خارجی پر شد تولیدکنندگان داخلی دیگر چه چیزی تولید کنند و در صورت نبودبازار فروش، کارگران بسیاری بیکار می شوند. وی افزود: همه تقصیرها در این موضوع بهگردن دولت نیست و رفتار اقتصادی فروشندگان نیز در پیدایش وضع موجود موثر است. وی ادامهداد: مردم سومین گروهی هستند که نقش بسیار مهمی در حمایت از تولید داخلی دارند، وقتیمردم به دنبال جنس های خارجی می روند و آن را می خرند، فروشنده هم همان جنس خارجی رامی آورد و در این جا تولید داخلی زیان فراوانی می کند. این مرجع تقلید گفت: حمایت ازتولید ملی بر گردن یک گروه نیست و برای جبران این وضعیت باید کار جمعی صورت گیرد، دولتباید نسبت به جلوگیری از ورود جنس های قاچاق و هم چنین کالاهایی که مشابه داخلی دارداز مسیرهای رسمی جلوگیری کند،فروشندگان به سمت جنس های تولید داخل بروند و مردم نیزبا خرید محصول داخلی مشتری کالاهای ایرانی باشند. آیت الله مکارم شیرازی هم چنین نقشتولیدکنندگان را در حمایت از کالاهای ایرانی مهم ارزیابی کرد و افزود: تولیدکنندگانداخلی باید کیفیت کالاهای خود را افزایش دهند و تنها به کمیت آنها توجه نکنند تا فروشندگانو مردم به سمت استفاده از کالاهای خارجی نروند. وی ادامه داد: در اثر همکاری دولت،فروشندگان و مردم، حمایت از تولید داخلی با ایستادگی و مقاومت این سه گروه، از مرحلهشعار وارد مرحله عملیاتی می شود و با تقویت اقتصاد داخلی دیگر در برابر تهدیدهای خارجیترسی نخواهیم داشت و گزینه های مختلف آنها برای مقابله با ایران کارساز نخواهد بود.این مرجع تقلید همچنین در دیدار رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز گفت: باید تولیدمحصول های داخلی با کیفیت بیشتری همراه باشد تا اطمینان مردم برای استفاده کردن ازآن ها جلب شود؛ نمی توان مردم را به سمت تولید کالاهای داخلی تشویق کرد اما کیفیت آنرا بالا نبرد. وی افزود: تعطیلی کارخانه های داخلی عامل دیگری است که باعث می شود مصرفکنندگان برای تامین کالای مورد نیاز خود به سمت استفاده از کالای قاچاق بروند و اینبه صلاح اقتصاد کشور نیست. وی درادامه با اشاره به اهمیت مباحث فرهنگی در موضوع مبارزهبا قاچاق کالا و ارز، بیان کرد: مسائل فرهنگی همه جا حرف اول را می زند، تجربه هم نشانداده است تا مشکل های فرهنگی حل نشود سایر مسائل حل نمی شود؛ ما در این جا می گوییمورود کالای قاچاق به کشور و همچنین مصرف آن توسط مردم حرام است. این مرجع تقلید گفت:رعایت نکردن قوانین نظام اسلامی نه تنها از لحاظ قانونی تخلف است، بلکه ازنگاه دینیو شرعی نیز حرام می باشد و انجام آن جایز نیست، بنابراین مردم نباید کالای قاچاق مصرفکنند. وی افزود: در آمریکا که مسائل دینی به مانند ایران مورد توجه مردم قرار نمی گیرد،مسئولان به مردم می گویند باید از کالاهای ساخت خودمان استفاده کنید، بنابراین استفادهاز کالای ساخت داخل در کشور ما باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. وی ادامه داد:رسانه ها، رومه ها و به ویژه صدا و سیما باید وم مقابله با کالای قاچاق را درفیلم ها و سایر برنامه های خود به مردم آموزش دهند.

 

نکته:

رهبرانقلاب امسال را به نام حمایت از کالای ایرانی نامگذاری کردند و پیش از این نیز بارهابر ضرورت حمایت از تولید داخلی تاکید کرده‌اند. در این گزارش بخش‌هایی از بیانات ایشاندر سال‌های مختلف درباره ضرورت حمایت از کالای ایرانی را می‌خوانید.

بخش‌هاییاز بیانات رهبری در دیدار مدیران وزارت نفت (۱۳۷۰/۹/۱۲):بعد از انقلاب، انقلاب و معلمانقلاب که امام بزرگوار ما بود به ما ملت تفهیم کردند که ما می‌توانیم خودمان کار کنیم؛خودمان تلاش کنیم؛ خودمان بسازیم؛ خودمان قاعده‌ی سازندگی و تولید و مصرف را که همانفرهنگ ماست بنیان‌گذاری کنیم. ما باید این را در همین دوران سازندگی هم به کار بگیریم.ما هرگز به داشته‌های دیگران پشت نمی‌کنیم. هرکسی هرچه دارد؛ چه علم، چه امکانات، چهتکنولوژی و موجودی فنی او وقتیکه ناگزیر باشیم اگر بتوانیم همه‌ی آن‌ها را در خدمتهدفهای خودمان قرار بدهیم، لحظه‌یی دریغ نخواهیم کرد. ما همه‌ی این‌ها را بایستی وسیلهو پلی برای جوشیدن استعداد سازندگی از درون کشور قرار بدهیم. هرجا که می‌توانیم درداخل کشور تولید کنیم، بایستی این را بر استفاده‌ی از مصنوعات خارجی ترجیح بدهیم. هرچیزی که در داخل کشور تولید می‌شود، برای ما مبارک‌تر از مشابه خارجی آن است؛ حتّیاندکی بهتر از آنکه از دست دیگری و دروازه‌ای از دروازه‌های کشور وارد بشود.

 

 


بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یاصاحب عج:
دوشنبه 29مرداد.ساعت 22الی 23.30

نتیجه گیری جامع جلسه هجدهم گروه راه بندگی درباره از نقد مسعولین  تا نقد معصومین که به شرح ذیل میباشد:

در زمان قدیم انحرفات فکری در وجود مردم وجود داشت که باعث شد یک مشکل اساسی  شود که بعد از پیامبر به وجود امد حتی در زمان پیامبر به وجود امد ؛ یک انحراف فکری بود که از یهود به مسلمانان منتقل شد ؛ 
یهودیان ارام ارام یک انحراف فکری درونشون به وجود امد و به مرور زمان این ریشه یافت .این هم این بود که پیامبران پست چی هستند.نقششون یک نقش پست چی است .

یک پست چی که برای ما بسته میاره ما چی کار می کنیم؟

بسته رو ازش می گیریم .بعدش اون پست چی با ما یک حرف دیگه ای میزنه ایا ومی داره اون حرف دیگشو گوش کنیم؟ نه!!

این ها می گفتند پیامبر همین کتابی که برای ما فرستاده همین بسته ی پست چیه در وحی معصومه ؛ در غیر وحی غیر معصوم
برای همین وقتی عهد عتیق و عهد جدید را بخوانیم یک پیغمبر سالم پیدا نمی کنیم بدترین نسبت هارو به پیامبران الهی دادند نسبت ی ؛ چشم چرانی ؛ محسنه؛ با محارم؛ شراب خواری ؛ چ طور تو از ی ادم که محسنه انجام میده دینت رو می گیری؟؟

میگن اونجایی که این کتاب قران رو میداده ادم درستیه ولی بیرون از اون ادم گناهکاریه

این ها داوود و سلیمان را پادشاه می دونند

یهود میگه پیامبر (ص) در وحی معصوم است .

فرمان الهی جای بحث و نقد نداردوقتی خدا گفته گوشت خوک نخور یعنی نخور

گوشت خوک نجسه نخور یعنی نخور لا تاکلوا

در جایی میگه برو مسجد نماز بخون یعنی هر جایی از مسجد دوست داشتی نماز بخون نگفته حتما صف آخر یا جلو یا وسط هر جایی دوست داشتی .

وقتی خدا میگه نماز بخون اقم الصلاه

نماز بخون باید بخونی ؛ نخونی میری جهنم ؛ فرمان خدا رو نمی تونیم نقد کنیم

فرمان مسجل الهی جای حرف و حدیث ندارد

اما یهودی ها می گویند پیامبران در غیر وحی می کنند ؛ گناهکارند، دروغ می گویند؛ ادم می کشند، این یعنی انحصار عصمت در وحی (یهود) می گویند پیامبران اینجا قابل نقد هستند

برخی از صحابه با این ها ارتباط گرفتند ؛ خوششون اومد از این داستان ها

اینجا شاید یک سوال به وجود بیاید پیامبر بچه ی کجاست ،؟؟ مکه

بچه محله های پیامبر (مکه) از پیامبر خوششون نمی اومد ؛ مردم مدینه ندیده عاشق پیامبر هستند

دلیلش؟؟؟ یهودی های مدینه؛ این ها می گفتند پیامبر در اینجا تشکیل حکومت خواهد داد.

قران می فرماید: بعد ها جوری پیامبر رو شناختند که مادر بچشو می شناسه .مادر در بین صدها بچه فرزند خودشو خوب می شناسه میگه اون طوری پیامبر را شناختند

اما این ها طغیان می کنند مشکلشون اینه چرا پیامبر از بنی اسرائیل نیومد از بنی اسماعیل اومد
  

نظرمراجع تقلید درباره از نقد مسعولین تا نقد معصومین:

1.ایت الله مکارم شیرازی ؛ معصومین خط قرمز ما هستند.

معصومین خط قرمز ما هستند و معصوم بودن انها از خطا و گناه از مسلمات مذهب ماست

مسئولین باید حرف هایشان را یادداشت کنند و سخنرانی را از روی یادداشت بخوانند تا گرفتار خیلی از مسائل نشوند

وی گفت؛ من 60 یا 70 سال است سخنرانی میکنم اما جاهایی که لازم است انسان ابتدا بنویسد و از روی نوشته سخنرانی کند.

وی افزود چرا وقتی می خواهید نقد را به همه عمومیت دهید به سراغ زمان معصومین می روید کار به خط قرمز نداشته باشید که تفسیر های مختلف نشود

در این زمان که نیاز فراوان به وحدت داریم چرا سخنانی که جامعه را ملتهب می کند گفته شود : بگویید هیچ یک از مسئولین معصوم نیستند و جای نقد دارند چه کار به معصومین دارید

این مرجع تقلید تصریح کرد شما کار خود را در سه چیز خلاصه کنید .اول جلوگیری از گرانی : دوم تولید کار برای جوانان ؛ خصوصا جوانان تحصیل کرده و سوم اصلاح فضای مجازی و در دسترس قرار دادن فضای مجازی سالم که کار مردم را راه بیندازد و مفاسد و خطرات فضای بیگانه را نداشته باشد وی اظهار داشت این فضای مجازی فعلی که رفع مانع از ان شد به یقین تمام اختیاراتش در دست صهیونیست هاست

2.ایت الله فاضل لنکرانی ؛ ائمه معصومین (ع) قابل نقد نیستند در انتقادات نباید به دنبال اهداف جناحی و ی بود .

عصمت انبیاء و ائمه معصومین (ع) بر اساس ایات متعددی از قران کریم قابل اثبات است

بالاترین درجه عصمت در میان انبیاء نیز متعلق به رسول اکرم (ص) است.

مساله نقد در مورد خداوند متصور نیست اگر خدا قابل نقد باشد ان دیگر خدا نیست .

بر این اساس رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) که باید از ان ها به صورت مطلق اطاعت صورت بگیرد قابل نقد نیستند

چون این حجت های الهی امکان خطا و اشتباه ندارند

بر اساس ایات قران اهل بیت (ع) علم وسیع فوق بشری دارند و علم ائمه معصومین (ع) یکی از دلایل روشن برای عصمت ان ها است

به همین دلیل نقد و انتقاد نسبت به ائمه معصومین (ع) بر اساس مبانی اعتقادی شیعه معنی ندارد

اگر قرار باشد که امام معصوم نقد شود دیگر وم اطاعت مطلقه ندارد چرا که منتقد به امام معصوم می گوید تو اشتباه میکنی و به این دلیل من نباید از تو اطاعت کنم در این صورت شاهد از بین رفتن اطاعت مطلقه امام معصوم خواهیم بود

مومنین در طول تاریخ هیچ گاه در مقام نقد انبیاء و ائمه معصومین (ع) نبودند

البته اهل بیت (ع) میدان را برای اظهار نظر افراد باز گذاشتند اما این به معنای گشودن باب انتقاد نبود

نباید ملاحظه افراد را در بیان این مسائل کنیم هم چنین نباید در بیان مسائل دین به دنبال زمین زدن افراد باشیم

اشکالات وارده به خود ما زیاد است نباید اهداف جناحی و ی در بیان انتقادات دنبال شود

تا زمانی که یک دولت مورد تایید رهبر و نهاد های قانونی کشور است نباید کسی به فکر زمین زدن ان باشد

این اقدام برخلاف مبانی مقام معظم رهبری است اما می توانیم از گفتار و رفتار مسئولان دولتی انتقاد کنیم

در مسائل اقتصادی اگر انتقادی وجود دارد باید ان را به صورت صریح مطرح کرد اما نباید به دنبال اهداف جناحی و ی در این انتقاد باشیم

باید حوزه در زمینه مسائل اعتقادی خالصانه حرف بزند باید سخنان مطرح شده از حوزه بر اساس قران روایات و ادله باشد و سخنان محکمی از حوزه صادر شود


درک ذهنی:
باتوجه به مطالب فوق میتوان درک کرد که اولا نمیشود معصومین را نقد کرد زیرا معصومین حجت خدا برروی زمین هستن وتمام کارهای وحرفها ورفتارهایشان وحتی عقایدشان براساس فرمان خداوند است پس نقد معصومین نقد خدا است ولی مسعولین چون معصوم نیستن ویک انسان هم ممکن الخطا است واشتباه از او سرمیزند جای نقد کردن دارد اما بعضی مسعولین توهم زده اند که میگویند میشود معصومین را نقد کرد.


منبع مطالب:
سخنرانی استاد راعفی پور درمورد از مسعولین تا نقد معصومین ونظر مراجع تقلید درین باره.

1.ادرس وبلاگ ما:

 

http://mahdimood999.mihanblog.com

 

۲.لینک گروه راه بندگی:

 

https://sapp.ir/joingroup/IGOk6xAv7H3ij1S0cRQtNlgo

 

۳.کانال راه بندگی:

 

https://sapp.ir/rahbandegi999

 

اللهم عجل لولیک الفرج.

 

والسلام.


بسمالله الرحمن الرحیم

 السلام علیك یاصاحب عج:

شنبه13مرداد.ساعت 22الی 23.30

نتیجهگیری جامع جلسه شانزدهم گروه راه بندگی درباره شاخص های انقلاب اسلامی وافراد انقلابیکه به شرح ذیل میباشد:

 

 

نکته:

ما معتقدیمبا وجود فراز و نشیب های بسیار در روند حرکت انقلاب اسلامی و موانع و مشکلات و با وجوددشمنی ها و کارشکنی هایی که از سوی دشمنان داخلی و خارجی متوجه نظام جمهوری اسلامیشده است، در حرکت کلی انقلاب اسلامی، هیچ گونه انحرافی صورت نگرفته است و انقلاب اسلامیبه سمت اهداف خویش در حرکت است؛ هر چند در برهه هایی این روند پر شتاب بود و در برهههایی به دلایل گوناگون، از شتاب آن کاسته شده است؛ ولی در مجموع، حرکت نظام جمهوریاسلامی در مسیر تحقق اهداف و آرمان های ترسیم شده بوده و انحرافی در آن صورت نگرفتهاست.

 

 در اثبات این مدعا شاخص های محوری و اساسی انقلاباسلامی را از دیدگاه امام راحل و مقام معظم رهبری که محور و مدار حرکت انقلاب اسلامیاز آغاز تا کنون بوده اند، به اختصار برمی شمریم:

 

1. اسلامناب؛ یکی از شاخص های محوری انقلاب اسلامی، اسلامی بودن نظام و حرکت آن در راستای تحققاسلام ناب بود. مقام معظم رهبری می فرماید: فکر اسلام ناب، فکر همیشگی امام بزرگوارما بود؛ مخصوص دوران جمهوری اسلامی نبود؛ منتها تحقق اسلام ناب، جز با حاکمیت اسلامو تشکیل نظام اسلامی، امکان پذیر نبود. اگر نظام ی کشور بر پایه شریعت اسلامی وتفکر اسلامی نباشد، امکان ندارد که اسلام بتواند با ستم گران عالم، با زورگویان عالم،با زورگویان یک جامعه، مبارزه واقعی و حقیقی بکند؛ لذا امام حراست و صیانت از جمهوریاسلامی را اوجب واجبات می دانست؛ اوجب واجبات؛ نه از اوجب واجبات؛ واجب ترین واجب ها،صیانت ازجمهوری اسلامی است؛ چون صیانت اسلام - به معنای حقیقی کلمه - وابسته به صیانتازنظام ی اسلامی است؛ بدون نظام ی، امکان ندارد. امام، جمهوری اسلامی را مظهرحاکمیت اسلام می دانست. برای همین، امام جمهوری اسلامی را دنبال کرد؛ در راهش آن همهتلاش کرد و با آن شدت و حدت و اقتدار، پای جمهوری اسلامی ایستاد. امام که دنبال قدرتشخصی نبود؛ امام دنبال این نبود که خودش بتواند قدرتی پیدا کند. مسئله امام، مسئلهاسلام بود؛ لذا پای جمهوری اسلامی ایستاد. این مدل نو را امام به دنیا عرضه کرد؛ یعنیمدل جمهوری اسلامی.

 

2. استکبارستیزی؛ یکی از شاخص های اصلی انقلاب اسلامی که برخاسته از حاکمیت اسلام ناب است، استکبارستیزی و مقابله با سلطه طلبی نظام استکبار است. اسلام اجازه نمی دهد که جامعه اسلامیدر برابر سلطه طلبی های مستکبران و زورگویان، بی تفاوت باشد. امام فرمود: ملت اسلام،پیرو مکتبی است که برنامه آن مکتب، خلاصه می شود در دو کلمه لا تظلمون و لا تظلمون؛نه ظلم کنید و نه زیر بار ظلم بروید».مقام معظم رهبری در این باره فرمود: در ایرانهر کسی که به انقلاب اسلامی و به اسلام و به پایه های اسلامی این انقلاب اعتقاد دارد،لاجرم به مبارزه همیشگی با پرچمداران قدرت استکباری دنیا که امروز در رأس آنها آمریکاستنیز اعتقاد دارد.

 

3. حمایتاز مظلومان و ستمدیدگان، از دیگر ویژگی های انقلاب اسلامی است که برخاسته از اسلامناب است. امام راحل فرمود: ما اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه، حامیو پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است».5 همچنین فرمود: ما طرفدار مظلوم هستیم. هر کسیدر هر قطبی که مظلوم باشد، طرفدار آنها هستیم».6 مقام معظم رهبری در این باره فرمود:شعارها و هدف هایی که این انقلاب ترسیم کرده، با ذات و نیازهای ذاتی انسان، آمیختهاست. هدف های این انقلاب، عدالت خواهی، تکریم انسان، مبارزه با ستم گری، دفاع از مظلوم،پر کردن شکاف های طبقاتی است. این شعارها، هرگز کهنه نمی شود.

 

4. مردمیبودن و توجه به مردم، یکی از شاخص های محوری نظام جمهوری اسلامی است. پشتوانه اصلینظام در همه برهه های تاریخی، مردم بوده اند. امام فرمود: انقلاب مردم، انقلابی استمتکی به خود مردم». مقام معظم رهبری نیز فرمود: امام، جمهوری اسلامی را در مقابل اینطاغوت های بشری به وجود آورد؛ اسلام را - که در دل اسلامیت، تکیه به مردم و رأی مردمو خواست مردم وجود دارد - معیار اصلی این نظام قرار داد. بنابراین، جمهوری اسلامی،هم جمهوری است، یعنی متکی به آراء مردم است، هم اسلامی است؛ یعنی متکی به شریعت الهیاست. این، یک مدل نو است.

 

5. عدالتطلبی؛ یکی از شاخص های مهم نظام جمهوری اسلامی، تلاش برای تحقق عدالت در همه ابعادو بر پایی نظامی بر پایه عدالت و ریشه کن نمودن ظلم و فساد و تبعیض است. مقام معظمرهبری در این باره فرمود: هدف و غایت برای حرکت جامعه اسلامی، تشکیل جامعه عادله است».10همچنین فرمود: مشروعیت من و شما، وابسته به مبارزه با فساد, تبعیض و نیز عدالت خواهیاست. این، پایه مشروعیت ماست. ما برای عدالت و رفع تبعیض آمده ایم. ما آمده ایم جامعهرا از مواهب الهی خودش که مهم ترین مواهب الهی در عدالت وجود دارد و همچنین مواهب اخلاقیو معنوی، برخوردار کنیم».


6. استقلال؛تلاش برای استقلال و ایستادن روی پای خویش، همواره از شاخص های اصلی حرکت انقلاب اسلامیبوده است. امام فرمود: اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملتها و مبارزه با فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که در همه زمینه های اقتصادی،ی، اجتماعی و فرهنگی، با توجه به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را به عمل آورد».مقام معظم رهبری می فرماید: دشمنی آمریکا و استکبار با ایران اسلامی، به خاطر اینحرکت قدرتمندانه مردمی است؛ چون ایمان مردم، علاقه مردم به استقلال و اطمینان به نفسمردم، به ضرر آنهاست. آنها می خواهند کشور ما را همیشه وابسته نگه دارند. آنها می خواهنداز لحاظ فرهنگی، اقتصادی و ی، کشورهای این منطقه را وابسته به خودشان نگه دارند.وقتی کشوری مستقل است، وقتی اطمینان به نفس دارد و با اعتماد به خود، در راهی که اورا به سمت اهداف والا می رساند، حرکت می کند، طبعاً اینها ناراضی می شوند. نیتیدشمنان جهانی ما به این خاطر است. آنها وقتی راضی می شوند که ملت ایران اختیار دینودنیا و فرهنگ و اقتصاد خود را یک سره به آنها بسپارد. ملت ایران، امروز بیدار شدهاست و زیر بار چنین زور گویی ها و قلدری هایی نمی رود. علاوه بر این، شدت یافتن دشمنیو کینه نظام استکبار نسبت به انقلاب اسلامی و گسترش حجم مقابله با نظام جمهوری اسلامینیز خود شاهدی روشن بر عدم انحراف انقلاب اسلامی از مسیر خویش است؛ زیرا اگر انحرافیدر اصول، مبانی و ماهیت انقلاب اسلامی صورت گرفته بود و انقلاب اسلامی از مسیر اصلیخویش فاصله گرفته بود، باید دشمنان از این روند خشنود می شدند و از حجم دشمنی های خویشمی کاستند مقام معظم رهبری در این باره فرمود: باید ببینیم دشمنان دیروز امام در برابرما چه موضعی می گیرند. اگر دیدیم مواضع ما جوری است که آمریکای مستکبر، صهیونیست غاصب،مزدوران قدرت های گوناگون، مخالفین و معاندین امام و اسلام و انقلاب، از ما تجلیل میکنند، احترام می کنند، بایستی در مواضعمان شک کنیم؛ باید بدانیم که راه درست و مستقیمرا نمی رویم».

 



بسمالله الرحمن الرحیم

 السلام علیك یاصاحب عج:

چهارشنبه3مرداد.ساعت 20الی21.30

نتیجهگیری جامع جلسه چهاردهم گروه راه بندگی درباره خشم وراه های کنترل خشم که به شرح ذیلمیباشد:

 

 

خشم:

خشمیا عصبانیت وضعیتی روانی‌است که درگسترهٔ آزردگی اندک تا غضب شدید می‌گنجد. معلول‌هایفیزیکی خشم شامل، تندشدن ضربان قلب، افزایش فشار خون و میزان آدرنالین در خون است.از دید عده‌ای، خشم بخشی از واکنش مغز به بیمناکی‌اش از درد است. هنگامی که شخص خودآگاهانهتصمیم به اقدام می‌گیرد تا بلافاصله رفتار تهدیدکنندهٔ نیروی بیرونی دیگری را متوقفکند، خشم احساس غالب (رفتاری، ذهنی و کالبدشناختی) در وی می‌شود. خشم را یکی از حالاتطبیعی انسان‌ها می‌دانند که در واقع راهی است برای نجات دادن یا حفظ کردن فرد از یکنگرانی یا خطری که در حال وقوع است. نمودهای خارجی خشم را در حالات چهره و بدن، واکنش‌هایکالبدشناختی و گاه رفتارهای تهاجمی در ملأ عام می‌توان یافت. مثلاً جانوران و انسان‌هاصدایشان را بالا می‌برند، می‌کوشند که بزرگ‌تر جلوه کنند، دندان‌هایشان را برهم می‌سایندو خیره می‌شوند. خشمْ الگویی رفتاری‌است که برای مواجهه با تعرض‌کنندگان بروز دادهمی‌شود تا از رفتار تهدیدکننده‌شان دست کشند.

 

 

احادیث14معصومین درباره خشم:

 

1- پیامبرصلى الله علیه و آله: بدانید كه بهترین انسان ها كسانى هستند كه دیر به خشم آیند وزود راضى شوند. نهج الفصاحه ص 243 ، ح 469

 

2- پیامبرصلى الله علیه و آله: خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموشمى شود، پس هرگاه یكى از شما به خشم آمد، وضو بگیرد. نهج الفصاحه ص 286 ، ح 660

 

3- امامعلى علیه السلام: خشم هم نشین بسیار بدى است: عیب ها را آشكار، بدى ها را نزدیك و خوبىها را دور مى كند. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 302 ، ح 6893

 

4- امامعلى علیه السلام: تواناترین مردم در تشخیص درست كسى است كه خشمگین نشود. تصنیف غررالحکمو دررالکلم ص 246 ، ح 5062

 

5- امامصادق علیه السلام: كسى كه هنگام خشم خوددار نباشد، از ما نیست.

كافى(ط-الاسلامیه)ج 2 ، ص 637، ح 2

 

6- امامصادق علیه السلام:  هر كس سه بار بر تو خشمگرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستى انتخاب كن. معدن الجواهر ص 34

 

7- امامصادق علیه السلام: مؤمن چون خشمگین شود، خشمش او را از حق بیرون نبرد و چون خشنود شود،خشنودیش او را به باطل نكشاند و چون قدرت یابد بیش از حقّ خود نگیرد. بحارالأنوار(ط-بیروت)ج 75 ، ص 209، ح 85

 

8-امامهادى علیه السلام: بر زیردستان خشمگین شدن نشانه پَستى است. بحارالأنوار(ط-بیروت) ج75 ، ص 370

 

9- پیامبرصلى الله علیه و آله: بدانید كه خشم پاره آتشى در دل انسان است. مگر چشمان سرخش و رگهاى گردنش را [هنگام خشم] ندیده اند. هر كس چنین احساسى پیدا كرد، روى زمین بنشیند.مفردات الفاظ قرآن ص 608

 

10-امام على علیه السلام: با خشم، تربیت {ممكن} نیست . تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص303 ، ح 6912

 

11-امامسجاد علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مىكردند . فرمودند : این چه كارى است؟ گفتند : با این كار ، نیرومندترین و محكم ترینِخود را مى شناسیم . فرمودند : آیا به شما خبر دهم كه محكم ترین و قوى ترینِ شما كیست؟گفتند : بلى اى پیامبر خدا ! فرمودند : محكم ترین و قوى ترین شما ، كسى است كه هر گاهخشنود شود ، خشنودى اش او را به گناه و باطل نكشاند ، و هر گاه خشمگین شود ، خشمش اورا از سخن حق ، بیرون نبرد ، و هر گاه به قدرت رسید ، آنچه برایش حق نیست، دست نزند.معانى الأخبار ص 366

 

12-امام على علیه السلام: شیعیان ما كسانى اند كه در راه ولایت ما بذل و بخشش مى كنند،در راه دوستى ما به یكدیگر محبت مى نمایند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما بهدیدار هم مى روند. چون خشمیگین شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زیاده روى نمىكنند، براى همسایگانشان مایه بركت  اند و نسبتبه هم نشینان خود در صلح و آرامش اند. كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 236، ح 24

 

13-امام على علیه السلام: بردبارى آتش خشم را فرو مى نشاند و تندى آن را شعله ورتر مىكند. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 287 ، ح 6450

 

14-امام على علیه السلام: هر كس با زشتىِ سبكسرى تو را خشمگین كرد تو با زیبایى بردبارىاو را به خشم آور. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 285 ، ح 6400

 

15-امام صادق علیه السلام: هیچ بنده اى خشم خود را فرو نخورد، مگر این كه خداوند عزّوجلّبر عزّت او در دنیا و آخرت افزود. كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص 110، ح5

 

16-امام على علیه السلام: حسود زود خشمگین مى شود و دیر كینه از دلش مى رود. بحارالأنوار(ط-بیروت)ج 70، ص256، ح29

 

17-امام صادق علیه السلام:

سه كساند كه جز در سه جا شناخته نمى شوند: بردبار جز در هنگام خشم، شجاع جز در جنگ و برادرجز در هنگام نیازمندى. بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 75، ص 229، ح 9

 

-امام على علیه السلام: به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی از اوست. نهجالبلاغه(صبحی صالح) ص 559 ، ح 480

 

19-امامعلى علیه السلام: بهترین مردم كسى است كه اگر او را به خشم آورند، بردبارى نماید وچنانچه به او ظلم شود، ببخشاید و چون به او بدى شود، خوبى كند. تصنیف غررالحکم و دررالکلمص 285 ، ح 6394

 

20-پیامبر صلى الله علیه و آله: هر كس خشمش را برطرف سازد، خداوند كیفرش را از او برداردو هر كس زبانش را نگه دارد، خداوند عیبش را بپوشاند. نهج الفصاحه ص 767 ، ح 3004

 

21-امام صادق علیه السلام: سه چیز است که در هـر که بـاشـد آقـا و سـرور است: خشـم فـروخـوردن ،گذشت از بدکـردار، کمک و صله رحـم بـا جـان و مـال. تحف العقول ص 317

 

22-امام باقر علیه السلام: کسی که خشمش را از مردمان باز دارد خداوند نیز در روز قیامتعذابش را از او باز می دارد. كافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 305 ، ح 15

 

23-امام على علیه السلام: هرگز در خشم گرفتن شتاب مکن چرا که به صورت عادت بر تو مسلّطمی شود. تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 302 ، ح 6879

 

24-امام صادق علیه السلام: کسی که جلوی خشمش را بگیرد خداوند نقصها و کاستی های او رامی پوشاند. كافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 303 ، ح 6

 

25-امام صادق علیه السلام: مردی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: ای رسولخدا چیزی به من بیاموز، حضرت فرمود: برو و خشمگین مشو. وسایل الشیعه ج 15 ، ص 359 ،ح 20735


انواع خشم:

 

1.خشم منفعل : در این نوع خشم افراد احساسات خود را با یک روش غیر مستقیم نشان می‌دهند. هیچ ارتباط مستقیمی بین آنها وجود ندارد و در عوض به طور طعنه آمیز و کنایه‌ای منظور خود را منتقل می‌کنند. خشم انفعالی به عنوان یک شکل غیر شفاهی و غیر زبانی از پرخاش تعریف می‌شود چون فرد احساس خود را با پاسخ‌های منفی مثلاً از طریق ژست‌های عصبانی بیان می‌کند. این نوع خشم با زبان منفی بدن مثل بی‌توجهی به مردم، جلوگیری از برخورد چشمی داشتن، نگاه نکردن به طرف مقابل، ژست ضعیف، طفره رفتن، قهر، اخم و ترش رویی همراه است. در خشم انفعالی، افراد تمایل دارند که از احساسات منفی خود جلوگیری کنند و آنها را بیرون نریزند. در نتیجه یک تغییر جدی در رفتار آنها مثلاً جدایی از جمع دوستان ظاهر می‌شود که باعث می‌شود افراد کنارشان ناراحت شوند. افراد با این نوع خشم، ظاهر آرامی دارند اما در درون اضطراب، پریشانی و آشفتگی را تجربه می‌کنند. آنها با فردی که آنها را عصبانی کرده صحبت نمی‌کنند و به جای آن ناراحتی خود را از راههای غیر مستقیم مثل سخن چینی کردن یا پراکنده کردن شایعات بد خواهانه و وحشتناک علیه طرف مقابل، نشان می‌دهند.

 

2.خشم پرخاشگرانه : خشم پرخاشگرانه به طور مستقیم نشان داده می‌شود و عموماً با طغیان احساسات منفی و غضب شناخته می‌شود. این یک شکل شدید از خشم است که مشکل را به کسی که با او درگیر شده‌اید هجی و القاء می‌کند. این نوع خشم در افراد باعث می‌شود که آنها داد بزنند و این واقعه باعث آسیب زدن به طرف مقابل می‌شود. این یک روش پرخاشگرانه از بیان احساسات منفی است که باعث می‌شود طرف مقابل تهدید شود، مورد اهانت واقع شود و یا بد رفتاری شود. خشونت‌های جاده‌ای یکی از مهم‌ترین نمونه‌های خشم پرخاشگرانه هستند. ژست‌هایی نظیر اینکه در هنگام برخورد انگشت اشاره‌ی خود را به طرف مقابل بگیرید نیز به عنوان شکلی از خشم پرخاشگرانه تعریف می‌شود.

 

3.خشم مثبت یا جسارتی : خشم مثبت به عنوان یک روش سالم برای بیان خشم تلقی می‌شود. خشم مثبت به خشمی گفته می‌شود که در آن فرد در طول ارتباط با یک حالت مسئولیت پذیری، منظور خود را منتقل می‌کند. در این نوع خشم پرخاش یا طغیان کنترل نشده احساسات وجود ندارد. هم چنین به رابطه‌ها آسیبی وارد نمی‌شود چون فرد به درستی با دلیل پنهان خشم خود ارتباط برقرار می‌کند و علاوه بر این حاضر است که اگر فردی را عصبانی کرد، به طور کامل مسئولیت آن را برعهده بگیرد. در این نوع خشم، فرد نسبت به طرف مقابل بی‌احترامی‌ نشان نمی‌دهد و یا از طرف مقابل کینه‌ای به دل نمی‌گیرد. افرادی که خشم مثبت یا جسارتی را از خود بروز می‌دهند در وضعیت‌های خشمگینی یا عصبانیت در رفتار خود افراط نمی‌کنند و یا بی‌ادبانه رفتار نمی‌کنند. هم چنین بر خلاف انواع دیگر خشم، به خاطر ارتباط درست، سوء تعبیری بین آنها به وجود نمی‌آید.

 

4.خشم قصاصی : این نوع خشم همان طور که از اسمش پیداست، ناشی از خطا کاری فرد خشمگین است. این شکلی از خشم پرخاشگرانه است که آتش خشم را علیه فرد مجرم و خطا کار روشن می‌کند. هر گونه اذیت و آزاری از طرف فردی مجرم و یا پاداش نگرفتن فرد از طرف سازمان با وجود اینکه به خوبی کار کرده باشد، دلایل خشم قصاصی هستند.

 

5.خشم خود درگیری : این شکل از خشم با رفتار خود آزاری توصیف می‌شود چون فرد از دست خودش عصبانی است. این خشم خود درگیرانه اغلب منجر به آسیب زدن به خود می‌شود. در این نوع خشم، فرد سعی می‌کند با زخمی کردن بدن خود یا به طریق دیگری مثلاً اعتصاب غذا تنها با هدف آسیب زدن به خود، خود را تنبیه و مجازات کند. داشتن احساس گناه طولانی و زیاد دلیل اصلی خشم خود درگیرانه است. ناتوانی در برقراری ارتباط و یا به انجام نرساندن کامل یک مأموریت منجر به از دست دادن فرصتها می‌شود و باعث می‌شود که فرد احساس خشم خود درگیرانه داشته باشد.

 

6.خشم سازنده : خشم وقتی که در یک جهت درست هدایت شود باعث ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی می‌شود. این هدف اصلی استفاده‌ی سازنده از خشم برای حل موضوعاتی است که بر زندگی روزانه‌ی ما تأثیر می‌گذارند. خشم سازنده شامل این است که خشم خود را با هم متحد کرده و به شکل اعتراضات، نشان دهید مثلاً خشم علیه فعالیت‌های غیر قانونی یا تبعیض‌های نژادی. در این نوع خشم، خشم خود را شخصی نمی‌کنید و بیشتر بر روی موضوعاتی تمرکز می‌کنید که بر کل جامعه تأثیر می‌گذارند.

 

7.خشم همیشگی : وقتی که یک شخص سر هر چیز جزیی و بی‌خودی عصبانی می‌شود، به او، دائماً خشمگین گفته می‌شود. این افراد سر چیزهای کوچک از خود خشم نشان می‌دهند. تعجبی ندارد که ماندن با چنین افراد دائم عصبانی باعث سر درد می‌شود. نتیجتاً این افراد در یک حالت خشم دائم هستند که باعث بیماری آنها می‌شود و بر سلامتی عاطفی‌شان تأثیر می‌گذارد. به خاطر داشته باشید خشم یک پاسخ موقت است ولی اگر هر جا و هر زمانی بروز شود باعث می‌شود که بهانه‌ی اذیت و یا حتی سرگرمی دیگران شود.

 

8.خشم انتقادی : افرادی که این نوع خشم را از خود نشان می‌دهند، اغلب دیگران را بد قضاوت می‌کنند و سپس با توضیحات و اظهارات غیر منطقی آنان را کم ارزش می‌کنند. این عادت به دادن نظر اشتباه در مورد دیگران باعث می‌شود که آنها به افرادی منفور تبدیل شوند. آنها دیگران را بد داوری کرده و کوچک می‌شمارند.


 9.خشم پارانویایی : در این نوع خشم، فرد نوعی بی‌اعتمادی به دیگران را از خود نشان می‌دهد یا به طور غیر ضروری نسبت به دیگران مشکوک می‌شود. او احساس می‌کند که کسی در حال تلاش برای تحقیر کردن یا ترساندن او است. احساس حسادت نسبت به دیگران نیز نشانه‌ای از خشم پارانویایی است چون فرد معتقد است که کسی می‌خواهد آنچه را واقعاً به او تعلق دارد، بد. بنابراین حسادتی که (بر اساس باورهای بی‌اساس) در ذهن او شکل می‌گیرد مسئول خشم پارانویایی است.

 

10.خشم بر پایه خجالت : افرادی که این نوع خشم را از خود نشان می‌دهند، نمی‌توانند به راحتی انتقاد را تحمل کنند. آنها نسبت به کسانی خشمگین می‌شوند که از طریق انتقاد و اظهارات سوک آنها را شرمنده یا خجالت زده می‌کنند. حتی یک انتقاد کوچک خشم آنها را برمی‌انگیزاند و باعث می‌شود که آنها از کوره دربروند و یا حتی پرخاش کنند. برای مثال شما ممکن است بدون هیچ نیتی دوست خود را با یک نام اختصاری صدا کنید، حال اگر این نام اختصاری یاد آور رویداد آسیب‌زایی از دوران کودکی از خجالت فردی باشد، صدا کردن او با این نام باعث طغیان خشم او می‌شود.


بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یاصاحب امان عج

دوشنبه ۳۰ تیر ساعت ۲۳ الی ۲۴

 

نتیجه جلسه دوم گروه فاطمی نورالهدیدرمورد داشتن روابط درفضای مجازی هم می‌تواند به راحتی عواطف و احساسات را تحریککندواین خیانت به همسر است که به شرح ذیل میباشد:

 

نکته:

قبل از اینکه بخوایم درمورد این بحثصحبت کنیم باید اول بدانیم ایا فضای مجازی ایا چیز مناسبی هست یا نه که متوجه میشویمهر وسیله هرچیزی هم میتوان از ان استفاده مفید کرد هم استفاده نادرست مانند چاقوکه هم میتوان سر کسیو برید هم میتوان با ان میوه خورد کرد ما درحال پیشرفت هستیم وتکنولوژی امده هست که کار را برای ما انسان تر کند البته اگر از ان درست استفادهکنیم.

 

نکته:

و در رابطه با فضای مجازی بر عقیدهبنده فضای مجازی هیچ فرقی با فضای حقیقی ندارد شاید مخاطبین همدیگرو نبینن اما ازلحاظ عاطفی یا هرچیزی میتونن احساسات و چیزهایه دیگر خودشونو کنن.پس بایدمواظب بود اولا از هرچیزی درست استفاده کنیم دوما تو محیط مناسب باشیم زیراماانسانها وابسته به محیطی هستیم که خودمونو باان وقف میدهیم زیرا مولایمان علی عمیفرماید بگو با که میگردی تا بگویم کیستی سوما زیاد تو فضای مجازی به کسی اعتمادنکنیم.

 

نکته:

در رابطه با زندگی شویی دوستان توجهکنن زندگی متاهلی برپایه دوس داشتن صداقت و اعتماد هست اگر اینا نباشه زندگی و یاکانون خانواده به لرزش در میاید زن و مرد باید مثل رفیق باشن تا بتونن همدیگروکامل و کنن به هر نوعی اگر اینجوری نشد رابطه ها سرد و ازهم میپاشد و بیاعتمادی و بی توجه ای به وجود میاید و باید مراقب باشیم چگونه رفتار کنیم که کانونخانواده از هم نپاشد و در هرچیزی تعادل داشته باشیم چه فضای مجازی چه حقیقی و دررابطه با گفتار با نامحرم باید جوری رفتار کنیم که هم خودمان به گناه الوده نشیم وهم اینکه کسیو به گناه الوده نکنیم و هم اینکه کانون گرم خانواده رو از هم نپاشونیم.

 

 

منبع مطالب :

تجربه سایر بزرگواران.

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج.

 

 

والسلام.


20از عوامل غفلت بپرهیزید: مهمترین عوامل ایجاد کننده غفلت کهدر آیات و روایات بدان تصریح شده به شرح ذیل می باشد:

 

1هوا پرستى:

روح آدمى را یا خدا پر مى کند، و یاهوای نفس ، چرا که جمع میان این دو ممکن نیست. هوا پرستى انسان را در خویشتن فرومى برد. و از همه حقایق جهان دور مى سازد! یک انسان هوا پرست جز به اشباع شهوت ودنیا طلبی خویش نمى اندیشد. آگاهى، گذشت، ایثار، فداکارى و معنویت براى او مفهومى ندارد.خداوند متعال در خصوص رابطه هواپرستی و غفلت می فرماید:

وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُعَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا» (الکهف (۱۸) , ۲۸) ؛ و از کسانى که قلبشان را از یادخود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هواى نفس پیروى کردند، و کارهایشانافراطى است. (تفسیر آسان، ج ۱۰، ص: ۲۸۲).

 

سطحى نگرى:2

در قرآن کریم سطحى نگرى نسبت به زندگیدنیا بدون در نظر داشتن واقعیت پس از آن , یکی دیگر از سبب های غفلت نام برده شده:

یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِالدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ » ( روم (۳۰) ۷) ؛ آنها فقط ظاهرى از زندگى دنیا رامى دانند، و از آخرت(و پایان کار) غافلند.

 

آرزوهاى دراز عامل بزرگ غفلت از خدا:3

بدون شک امید و آرزو و یا به تعبیر عربامل عامل حرکت چرخهاى زندگى انسانها است، که حتى اگر یک روز از دلهاى مردم جهانبرداشته شود، نظام زندگى به هم مى ریزد، و کمتر کسى دلیلى بر فعالیت و تلاش و جنبو جوش خود پیدا مى کند حدیث معروفى که از پیامبر ص نقل شد: الامل رحمة لامتى و لولا الامل ما رضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرا: امید مایه رحمت امت من است، اگرنور امید نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمى داد، و هیچ باغبانى نهالى نمى کاشت سفینة البحار جلد اول صفحه ۳۰ (ماده امل).» اشاره به همین واقعیت است ولىهمین عامل حیات و حرکت اگر از حد بگذرد و به صورت آرزوى دور و دراز در آید بدترینعامل انحراف و بدبختى است، و درست همانند آب باران است که مایه حیات است اما اینآب اگر از حد گذشت مایه غرق شدن و نابودى خواهد شد. حدیث معرفى که در نهج البلاغهاز على ع نقل شده نیز بیان گویایى براى این واقعیت است: ایها الناس ان اخوف مااخاف علیکم اثنان: اتباع الهوى و طول الامل، اما اتباع الهوى فیصد عن الحق، و اماطول الامل فینسى الآخرة: اى مردم مخوفترین چیزى که بر شما از آن مى ترسم دو چیزاست پیروى از هوا و هوسها، و آرزوهاى دراز، چرا که پیروى از هوسها شما را از حقباز مى دارد، و آرزوى دراز آخرت را بدست فراموشى مى سپارد نهج البلاغه خطبه ۴۲.». (تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص: ۱۱)

 

جذابتر شدن گناهان نسبت به گذشته:4

در دهه های اخیر ، به علت افزایش وتنوع و جذابیت بیشتر گناهان ، اراده ها سست تر و ضعیف تر از گذشته شده است . بهعنوان مثال ، نوع آرایش زنها ( و حتی مردان )به طور فاحشی با گذشته تفاوت کرده است.  نوع لباسها نیز به همین ترتیب ، فوق العادهجذاب تر گردیده و هنر , که یک امر ارزشمند است در خدمت کامیابی و بهره مندی از لذتبیشتر و گناه قرار گرفته است. وقتی که یک انسان ( به ویژه جوان ) , با جنس مخالفخود با این وصف , یعنی داشتن آرایش و لباسهای تهییج کننده روبرو می شود و متاسفانهتقوای لازم را در خود ایجاد نکرده است ، در بسیاری از موارد جز سستی اراده وافتادن در گرداب گناه , نتیجه ای نمی گیرد. بنابر این یکی از دلایل ضعف در ارادهجذبه های بیشتر و تنوع در گناه , در نتیجه تهییج و تحریک بیشتر قوای جنسی است.

 

5دسترسیآسان به گناه:

در گذشته ، ارتکاب برخی گناهان ، باسختی زیادی صورت می گرفت ؛ حال آنکه در زمان فعلی ، به آسانی می توان در کثیف ترینگناهان , غوطه ور شد ! دیدن زشت ترین صحنه های جنسی و تحریک آمیز , به آسانی خوردنیک لیوان آب شده است ! حتی کودک ونوجوانی که هنوز غریزه ی جنسی او بیدار نشده است، از افتادن به دام این گناهان , مستثنی نیستند . لذا دست یابی آسان به انواع واقسام گناهان , عامل دیگری در سستی اراده است.

 

قویشدن قوه ی خیال و ضعف در عقلانیت:6

ازدیاد انواع فیلمهای تخیلی و بازی هایکامپیوتری ، افراد را از دوران کودکی به بعد ، افرادی خیال پرداز می کند . اینگونهفیلمها و بازی ها او را از واقعیات دور می کند و چنین کسی توقع دارد خیلی سریع وبه صورت فوق العاده به خواسته هایش برسد (همانطور که در فیلمها وبازی نشان داده میشود) . لذا همانطور که مشاهده می کنیم , جوانان آنطور که باید تن به کار نمی دهندو چون از کودکی به جای انجام کارها و بازی هایی که قدرت و اراده را در او تقویتکنند ، به سرگرمی های خیالی و تخیلی پرداخته ، تنبل و بی اراده گشته است . لذا هرچه فرد تخیلی تر باشد ، اراده اش هم ضعیف تر می گردد. بی شک عوامل دیگری هم در ضعفاراده موثر است , اما به خاطر اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم.

 

نکته:

باید براى تمام کارها و فعالیت هاىشبانه روزى، برنامه اى مدون و منظّم داشته باشید. بدین منظور از جدولى استفاده کنیدکه در ستون افقى آن، ساعات شبانه روز و در ستون عمودى، ایام هفته را یادداشت وتمام کارهاى روزانه را در آن درج کنید (از خواب و استراحت تا عبادت، ورزش، مطالعهو .). هر فعالیتى را در زمان خاص خود در جدول بنویسید و هیچ زمانى را بدون کارخالى نگذارید هر روز صبح با نگاهى به آن برنامه، به اجراى دقیق آن بپردازید و شبها قبل از خواب، آن را محاسبه و ارزیابى کنید. شایسته است همچون یک محاسبه گر جدىو قاطع، فعالیت هاى روزانه و میزان موفقیت خود در انجام دادن آنها بررسى کنید. درصورت موفقیت، خود را تشویق و در صورت تخلّف و سهل انگارى در اجرا، تنبیه کنید بدانیدکه براى به دست آوردن اراده اى قوى و محکم، توجه به تدریجى بودن آن و نیاز به تمرینو ممارست، امرى بایسته است. گمان نکنید مى توانید به طور دفعى و بدون هیچ تلاشى،به آن دست یابید انسان باید مانند کوهنوردى باشد که گاهى به قله کوه بلندى که قصدصعود به آن را دارد نگاه مى کند و احساس مى کند هنوز تا قله کوه راه زیادى مانده واز طرفى به دامنه کوه نگاه مى کندو مى بیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترسو امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) آمده، همواره درزندگى خود حفظ کند.


راه های تقویت اراده از مقام معظم رهبری:

هدفداری:1

پوچی و بی هدف بودن در زندگی اراده را تضعیف می کند و آدمی را بی خاصیت می سازد، بنابراین هدف و انگیزه داشتن از عوامل تقویت اراده است بهترین انگیزه ای که باعث تقویت اراده انسان می شود رضایت خدا و محبت خدا است. اگر انسان کارش را برای بدست آوردن رضایت خدا انجام دهد و هدف اش رضایت الهی باشد و این رضایت مندی برایش مهم جلوه کند، اراده ای قوی برای کار و عمل خواهد داشت. البته انگیزه رضایت مندی یک انگیزه حد اقلی است برای مومن و بالاتر از این انگیزه کسب محبت خدا است. بدست آورد محبت خداوند بالاترین انگیزه ای است که انسان را برای عمل و عبودیت آماده و با نشاط می کندهدف است که اراده را تقویت می کند و تمام غرایز آدمی را به هم مربوط می سازد و دسته جمعی و با هماهنگی مخصوص رهبری می کند . بدون هدف ، آدمی در هرج و مرج روانی و اثرات برخورد غرایز درونی اسیر می شود . داشتن هدف سبب می شود که شخصیت آدمی با استحکام کامل به سوی مقصد مخصوص رهسپار شود. هر قدر اهداف محدود باشد ، اراده نیز محدود می شود و هر اندازه هدف ها و همت ها متعالی و بزرگ باشد ، اراده ها نیز متعالی تر و بلندتر خواهد بود امام خمینی در این باره سخن جالبی دارند : مردان بزرگ که دارای سطح فکر وسیعی می باشند هیچ گاه مأیوس نگردیده و به وضع فعلی خود نمی اندیشند و برای پیشبرد هدف خویش در هر شرایطی که باشند طرح و نقشه می کشند اراده نیروی محرکه انسان به سوی هدف است. لذا هر چه هدف انسان در نظرش مهم و روشن باشد، بیشتر مصمم می‌شود که به سوی آن حرکت کند. هدف مهم آن است که مورد علاقه فرد باشد و نیازهای فردی، اجتماعی و معنوی فرد توسط آن ء گردد. هدف روشن آن است که مراحل رسیدن به آن، سودمندی‌ها، مشکلات و پیامدهای آن برای انسان روشن باشد. یکی از مسائلی که به روشن بودن هدف کمک می‌کند، مشخص بودن راه رسیدن و ابزار رسیدن به آن است گاهی فوائد و ضرورت کاری برای فرد روشن نیست. در این صورت نباید انتظار داشت که او دست به اقدام زند و یا اگر شروع به کار نموده، در انجام آن تداوم داشته باشد. به عنوان مثال اگر در مورد ضررهای سیگار و بیماری‌های ناشی از آن و فوائد سلامتی و … فرد سیگاری اطلاعت مفیدی داده نشود، نمی توان اراده او را برای ترک سیگار جزم نمود. دلیل خیلی اهمال‌کاری‌ها و سستی های ما ناشی از عدم شناخت است. نمی دانیم عبادت کردن یا تحصیل کردن چه فایده ای دارد؟ حال یا جاهل هستیم به آن موضوع یا شک و تردید داریم. برای تقویت اراده، باید در زندگی خود هدف داشته باشیم و برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کنیم. انسان بدون هدف، دچار هرج و مرج و پوچی می‌شود. هدف، باعث تحریک قوا و تهییج انسان می‌شود و به رفتار شخص، جهت و نیرو می‌دهد، هر چه اهداف بلندتر و متعالی‌تر باشد، در شخصیت انسان، بهتر تأثیر می‌گذارد؛ از این رو اولاً هدف کلی خلقت خود را خوب بشناسید و هر روز و هر شب حرکت‌های خود را با آن هدف بسنجید و هر روز مقدار راه باقی ‌مانده را بررسی کنید. همین که انسان بداند هدف بسیار مقدس و بلند و ارزشمندی دارد، خود به خود برای انجام کارهای بزرگ تحریک می‌شود. ثانیاً برای زندگی خود، اهداف کوتاه‌ مدت، متوسط و بلند مدت تعریف کنید. برای هر سال و هر ماه و هر هفته و هر روز خود هدف داشته باشید و برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی کنید که در تقویت اراده تأثیر بسزایی دارد ثالثاهدف، باید شفاف، معقول، قابل دست‌ یابی، بدون افراط و تفریط، مطابق توان و استعداد خود و واقع‌ بینانه باشد نه بلندپروازانه و خارج از توانایی‌‏های شخص. در غیر این صورت، وقتی انسان با مشکلات و موانع سختی رو‌به‌رو شود، ناامید و دلسرد می شود و از ادامه کار منصرف می شود.

 

2مبارزه با عادت ها:

از عوامل دیگر تقویت اراده ، مبارزه با عادت هاست . علی (ع) می فرماید : با غلبه کردن بر عادت ها می توان به مقامات والا دست یافت . » البته نباید به همه عادت ها به یک چشم نگریست و عادت هایی که ایجاد رکود نمی کنند ، جنبه منفی نخواهند داشت . چنانچه بسیاری از صفات و فضایل آدمی از طریق عادت ایجاد می شود . مثلا هرکس به طور طبیعی اندکی شجاعت دارد ، اما برای پیدا کردن یک حالت فوق العاده قوت قلب ، باید آنقدر با خطرات مواجه شود و تمرین کند تا در موقع وم دچار ترس نگردد . ولی عادت هایی که به جای تقویت عقل و اراده باعث اسارت آنها می شوند ، از محدوده مالکیت انسان بر خودش می کاهند ، مانند عادت به پرخوری و پرخوابی و پرگویی که راهی جز مبارزه با آنها نمی توان یافت . از جمله این عادت ها می توان ، اعتیاد به مواد مخدر استفاده از نوع خاصی از غذا و … نام برد که همه و همه جز اسارت ، ثمره ی دیگری ندارند . مبارزه کردن با همین عادت های به ظاهر جزیی ، تأثیر بسزایی در تقویت اراده دارد . یکی از راه های مبارزه ترک دائمی می باشد . هرکس با کمی تأمل مقدار زیادی از این عادت های زیانبار را در خود خواهد یافت و برای از میان بردنش تنها احتیاج به عزم راسخ و اراده است . راه دیگر مبارزه با عادت ها ، واگذار نکردن کارهای خود به دیگران است . تا حد ممکن کارهایی را که به ما مربوط می شود ، خود انجام دهیم . به عنوان نمونه وقتی سر سفره نشسته اید و نیاز به آب دارید ، به جای آن که به برادر ، خواهر یا مادر بگویید آب برایم بیاور ، خودتان بلند شوید . اگر نیاز به پول دارید سعی کنید از طریق انجام کارهایی که در حد توانتان است آن مقدار پول را تهیه کنید که مزاحم و سربار دیگران نباشید. یکی از شاگردان امام درباره خصوصیت ایشان خاطره جالبی را نقل کرده اند : امام مقید است تا آنجا که امکان دارد کار خود را بر دیگری تحمیل نکند ، کار خود را خودش انجام دهد . در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام روی پشت بام متوجه می شد که چراغ آشپزخانه یا دستشویی روشن مانده ، به خانم و دیگران را در پشت بام بودند دستور نمی داد که بروند چراغ را خاموش کنند خود راه می افتاد و سه طبقه را در تاریکی پایین می آمد ، چراغ را خاموش می کرد و بازمی گشت . گاهی قلم و یا کاغذ می خواست که در اتاق طبقه دوم منزل بود به هیچ کسی حتی فرزندانش دستور نمی داد که برای او کاغذ و قلم بیاورند . خودش برمی خاست از پله ها بالا می رفت و یک ورق کاغذ و یک قلم برمی داشت و بازمی گشت.

 

تلقین:3

تلقین به نفس از جمله عوامل مهم دیگر در تقویت اراده است . امام در این زمینه می فرمایند :این خطر بزرگی برای انسان است که خودش را قبول نداشته باشد . بلکه به عکس ما باید باورمان بشود که چیزی هستیم ، اگر اعتقاد پیدا کردیم که می توانیم هر کاری را انجام دهیم ، توانا می شویم . به تعبیر دیگر وقتی این احساس پیدا شد ، در یک ملتی که من خودم باید هر چیز می خواهم تهیه کنم ، دیگران به من نمی دهند . این احساس اگر پیدا شد مغزها راه می افتد ، خود باوری ، انسان را توانا می کند . یکی از دانشمندان می گوید : تا وقتی فکر می کنید که نمی توانید و دارای ظرفیت نیستید ، احتمال موفقیت کم است ، اگر درخشان ترین شایستگی ها را داشته باشید خاموشش می کنید . برعکس یک فردی که از حیث هوش و قابلیت متوسط است ولی به خودش اطمینان کامل دارد ، موفق خواهد شد . او موفق می شود زیرا عدم موفقیت دیگران در ارکان اراده او تزلی ایجاد نمی کند ، به همین دلیل با استفاده از تجربیات خود ، شروع به کار می کند . یقین داشته باشید که این شخص خیلی زودتر و بهتر از آنچه تصور می کردید کامیاب می شود.

برای این که جرأت پیدا کرده ، شک و تردید را از خود دور سازید ؛ صحبت های دیگران را با گوش و هوش بشنوید و به بسط و استقرار جرأت خود ادامه دهید . به کسانی که دارای این صفت گرانبها هستند بنگرید و تجزیه و تحلیل کنید . حتی در جستجوی آن ابتکاری جسورانه از خود نشان دهید و کاری را در پیش گیرید که اجرای تصمیماتی را ایجاد کند و هنگامی که به امتحان می پردازید این تلقین را به یاد بیاورید : من می توانم و می خواهم.

 

مقاومت و پشت کار:4

عامل مهم دیگر در تقویت اراده پی گیری در کارها است . اگر با خود قرار می گذارید ، کاری را که تمام مسایل پیرامون آن را سنجیده و به اثرات مثبتش در زندگی واقف شده اید ، انجام دهید به طور مستمر در راه تحققش تلاش کنید . مثلا – اگر با خود عهد کرده اید ، صبح ها نیم ساعت ورزش کنید ، حتما – این کار را انجام دهید . توجه داشته باشید که رسیدن به هدف ها ، محتاج زمان است ، بنابراین یک ساعت و یا چند روز برای دست یابی به آنها کافی نخواهد بود . در این راه تلاش و فعالیت مستمر ، مهم است.

 



بسمالله الرحمن الرحیم

السلامعلیك یاصاحب عج

شنبه11مردادساعت 23الی24


نتیجهگیری جامع جلسه پنجم گروه فاطمی نورالهدی درباره فرشتگان وهرچیزی درباره ان که بهشرح ذیل میباشد:

  

فرشته:

فرشته یا مَلَک موجوداتی نامرئی وفراطبیعی، که مأمور اجرای اوامر خدا در دنیا و آخرت‌اند و باور به وجود آنها ازاعتقادات مسلمانان است. فرشته‌ها دسته‌ها و مراتب مختلفی دارند. جبرئیل، میکائیل،اسرافیل و عزرائیل از فرشتگان مقرب هستند. ملائکه گناه و نافرمانی مبرّا هستند ودر انجام وظیفه خود کوتاهی نمی‌کنند. عبادت، تسبیح خدا، نوشتن نامه اعمال، آوردنوحی، حفاظت از انسان‌ها، یاری رساندن به مؤمنان، رساندن روزی مادی و معنوی، گرفتنجان‌ها، هدایت قلب‌ها و مأموران عذاب از وظایف آنان به شمار می‌رود.

        

 

اهمیت و جایگاه:

باور به وجود فرشتگان از اعتقاداتمسلمانان است. و ایمان به آنها مانند ایمان به نماز وروزه است و از لوازم ایمان به نبوت به شمار می‌رود. واژه ملک در ۸۸ مرتبه در قرآن به کار رفته است. امام علی(ع) در خطبه اشباح، به خلقتفرشتگان، اقسام آنها، ویژگی‌ها و وظایف آنها پرداخته است.[نیازمند منبع] دعای سومصحیفه سجادیه از امام سجاد(ع) اختصاص به فرشتگان مقرب خدا دارد و صلوات و درود خدارا عامل فزونی طهارت آنها می‌داند.[نیازمند منبع] علامه مجلسی در بحارالانوار حدود۱۴۰ روایت درباره چیستی ملائکه، وظایف آنان، عصمت فرشتگان و اوصاففرشتگان مقرب آورده است.[نیازمند منبع] بنابر روایات ملائکه از با سابقه‌ترین وپرتعدادترین مخلوقات خدا هستند.[۶] در احادیث آمده است که خلقت ملائکه بعداز خلقت انوار پیامبر(ص) و امامان(ع) بوده  بر پایه روایتی از امام صادق(ع) ملائکهاز نور آفریده شده‌اند.

 

  ملائکه در دیگر ادیان:

درزرتشت فرشتگان مخلوق اهورامزدا هستندو هر امشاسپند(لقب فرشتگان بلندمرتبه دین زرتشت) مظهر یکی از صفت‌های او است. در یهود،فرشتگان به منزله بندگان خدا هستند که دستورهای او را در زمین اجرا می‌کنند و وحیرا به انسان‌ها می‌رسانند. بنابر انجیل فرشتگان پیش از انسان آفریده شده و نگاهبانانسانند. درود فرستادن و به نوعی پرستش برخی فرشتگان مانند میکائیل، در کلیسا‌هایمسیحی رایج است. از این‌رو از سده چهارم میلادی، در سرزمین‌های مسیحی، نمازخانه‌هاییبرای میکائیل ساخته شده است.

 

 وظایف:

در قرآن وظایفی برای فرشتگان ذکر شدهاست. وساطت در نزول وحی(ابلاغ پیام خدا به پیامبران)، تدبیر امور عالم، رساندن فیض الهی بهمخلوقات،استغفار شفاعت برای مؤمنان و امداد آنان، لعن کافران، ثبت اعمال بندگان و قبض روح آنان از جمله مأموریت‌های فرشتگان است. گروهیاز فرشتگان همواره به عبادت و تقدیس و تسبیح خدا اشتغال دارند و به کاری دیگر نمی‌پردازند.فرشتگان در عالم برزخ و آخرت نیز حضور دارند؛ گروهی از آناندر بهشت مستقر هستند و گروهی نیز نگاهبان دوزخ و دوزخیان‌اند.

 

مراتب و اقسام:

بر اساس آیات قرآن فرشتگان دارای مراتبو مقامات مختلفی هستند. گروهی از آنان کارگزار فرشتۀ وحی(جبرائیل) و گروهی کارگزار فرشته مرگ (عزرائیل) به شمار می‌آیند. ملاصدراملائکه را به فرشتگان مقرب، ارواح مُهَیمِه، فرشتگان موکل بر اجرام آسمانی،فرشتگان عقلی و فرشتگان زمینی و امام خمینی آنان را به فرشتگان غیرمتصرف در اجسام(فرشتگان مهیمه و اهل عالم جبروت ) و فرشتگان موکل بر موجودات جسمانی[نیازمندمنبع] تقسیم کرده‌اند.[نیازمند منبع]

 

 برخی از ویژگی‌هایفرشتگان عبارتند از:

 

تجرد:

نداشتن خواص ماده همچون قوه شهوت وغضب، تغییر، تحول و تکامل، عارض شدن خستگی، قابلیت اشاره حسی و اشغال فضااز دلایل تجرد ملائکه ذکر شده است.[نیازمند منبع] هرچند که ملاصدرا برخی خلافتعدادی از مفسران که فرشتگان را دارای مقام ثابتی می‌دانندعلم و کمال گروهی ازآنان را قابل افزایش می‌داند. امام علی(ع) در خطبه اشباح فرشتگان راداناترین خلق به خدا، ترسنده‌ترین خلق از او، مقرب‌ترین خلق به خدا و عامل‌ترینخلق به فرمان خدا معرفی کرده که نه خواب بر دیدگانشان مسلط می‌شود و نه سهو بر عقلو نه خستگی بر بدن‌هایشان.

 

 برتری بر آدم:

عالمان دینی بر طبق آیه ۷۰ سوره اسرا که از کرامت بنی‌آدم و برتریآنان بر بسیاری از مخلوقات سخن گفته، معتقدند فرشتگان از انسان‌های معمولی برترنداما اگر انسان استعدادهای خود را بالفعل کند از ملائک برتر خواهد شد.[نیازمندمنبع] با این وجود ابن عربی فرشتگان عالین (مهیمین) را برتر از بنی‌آدم می‌داند و معتقد است بر اساس آیه ۷۵ سوره صاد، سجده بر حضرت آدم برفرشتگان عالین واجب نبود.[نیازمند منبع] اما قیصری انسان‌هایی که به مقام خلیفة‌اللهیرسیده‌اند را از فرشتگان عالین هم برتر می‌داند. ملاصدرا با استناد به آیه ۳۱ سوره بقره که به تعلیم آدم به ملائکهاشاره دارد معتقد است که آیه مذکور بر برتری آدم بر فرشتگان ساکن زمین و آسماندلالت دارد نه فرشتگان مهیمین.[نیازمند منبع] به گفته علامه حلی بیشتر مسلمانان پیامبرانرا از ملائکه برتر می‌دانند و دلیل آن هم وجود قوه غضب و شهوت در پیامبران است برخلاف فرشتگان  همچنین گفته شده از آیات وروایات برمی‌آید که علم ملائک، در مواردی بیش از انسان‌های معمولی است؛ ولی دربرابر انبیایی همچون آدم که از پیامبران اولوالعزم هم نیست ظرفیت علمی کمتریدارند، چنانکه بر اساس آیات قرآن، آدم معلم ملائکه بود و آنها ظرفیت فراگیری همهاسماء الهی را در خود نیافتند.

 

  عصمت:

بنا بر آیه لَا یسْبِقُونَهُبِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِ‌هِ یعْمَلُونَ: که در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند، و بهدستور او کار می‌کنند.» و لایعصون الله ما امرهم»ملائکه معصوم و به دور افرمانی خدا هستند. البته عصمت ملائکه را اجباری می‌دانند نه اختیاری به این معناکه آنان شهوتی ندارند که در مقابل عقل ایستادگی کند بلکه اراده آنها نمایشی ازاراده الهی است.[نیازمند منبع] با این حال با استناد به مواردی مانند خوردن آدم ازدرخت ممنوعه، نافرمانی شیطان از سجده بر آدم، هاروت و ماروت و فطرس در عصمت آنانتشکیک شده است که از سوی عالمان مسلمان پاسخ داده شده است از جمله برخی مجازات وتنبیه ملائکه را در اثر ترک اَولی دانسته‌اند، نه گناه و معصیت.[نیازمند منبع]همچنین به گفته مرتضی مطهری ممکن است برخی از فرشتگان زمینی تمرد کنند. علامهطباطبایی معتقد است که فرشتگان مکلف به تکالیف تکوینی‌اند نه تشریعی از این‌رو دربرای آنان جزا و پاداشی نیست. اما مرتضی مطهری تمرد درباره برخی ازفرشتگان زمینی را ممکن دانسته هر چند این نظر با عصمت فرشتگان ناسازگار دانسته شدهاست.

  

بال داشتن:

بنا بر آیات قرآن و روایات فرشتگاندارای بال هستند بنا بر روایتی از ابن عباس، پیامبر(ص) در معراج جبرئیل را با ششصدبال مشاهده کرده است. درباره اینکه منظور از بال فرشتگان چیستنظرات مختلفی ارائه شده است: علامه طباطبایی معتقد است منظور این است که آنها مجهزبه چیزی هستند که با آن از آسمان به زمین و از زمین به آسمان می‌روند، نه اینکهبالی نظیر بال پرندگان داشته باشند. امام خمینی معتقد است فرشتگان عالم ملکوت مجردتام بوده و بال ندارند، اما فرشتگان عالم مثال ممکن است دارای بال و پر مثالیباشند. ابن عربی منظور از تعداد بال‌های فرشتگان را میزان تأثیر در ملکوت آسمان وزمین می‌داند. برخی تعداد بال‌ها را نشانه سرعت فرشتگان در انجام اوامر الهی می‌دانند و بعضی آن را نشان تفاوت مراتب فرشتگانیا تفاوت عوالم آنها.

 

 

احادیث 14معصومین دربارهفرشتگان:

 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:

فرشتگان از نورى آفریده شدند و جنّیاناز شراره اى از آتشى و آدم از همان چیزى كه [در قرآن ]برایتان وصف شده است.

 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:

 خداوند فرشتگان را از نورى آفرید، و درمیان آنان فرشتگانى هستند كه از مگس كوچكترند.

 

امام على علیه السلام:

سپس، خداوند سبحان براى اسكان دادن درآسمان هاى خود و آباد ساختن آسمان بلند ملكوت خویش، مخلوقاتى بدیع، یعنى فرشتگانشرا بیافرید و به وسیله آنها شكاف هاى راه هاى گشاده آسمان ها را پر كرد و فاصلههاى میان فضاهاى آنها را با آنان بیاكَند.

 

امام صادق علیه السلام:

خداوند عزّ و جلّ، فرشتگان را از نورآفرید.


 پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:

 از چیزهایى كه خدا خلق كرده، چیزى فراوان تر از فرشتگان وجود ندارد.

 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ وقتى سوره هَلْ أتى···» را تا پایان آن قرائت كرد ـ فرمود: من چیزى را مى بینم كه شما نمى بینید و چیزى را مى شنوم كه شما نمى شنوید. آسمان [بر اثر سنگینى] به صدا درآمد و باید هم به صدا درآید. [زیرا] در آسمان جاى پایى نیست مگر اینكه فرشته اى پیشانى خود را نهاده، خداى را سجده كنان است..

 

امام على علیه السلام:

در طبقات آسمان ها جایى به اندازه تخته پوستى وجود ندارد، مگر اینكه بر آن فرشته اى سجده كنان است، یا [در خدمت ]كوشا و چالاك. بر اثر طاعت دراز مدّت ، علم و معرفت آنها نسبت به پروردگارشان افزون مى شود و عزّت و اقتدار پروردگارشان در دل هاى آنها پر شكوهتر مى گردد..

 

امام صادق علیه السلام:

سوگند به آنكه جانم در دست اوست، فرشتگان خدا در آسمان ها بیشتر از شمار خاك در زمین هستند و در آسمان هیچ جاى پایى نیست، مگر اینكه در آنجا فرشته اى مشغول تسبیح و تقدیس خداست، و در زمین هیچ درخت و كلوخى نیست مگر اینكه در آن فرشته اى است گماشته بر آن..

 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ در احتجاج با مشركان ـ فرمود:

فرشته را حواسّ شما در نمى یابد؛ زیرا آن از جنس این هواست كه دیده نمى شود. اگر [به فرض ]دیدگان شما چندان قوى و تیزبین شود كه فرشته را ببینید، خواهید گفت : این فرشته نیست بلكه بشر است..

 

امام على علیه السلام ـ در وصف فرشتگان ـ فرمود:

آنان داناترین آفریدگانت به تو هستند و ترسانترین آنها از تو و نزدیكترینشان به تو. در پشتها[ى نرینگان] نبوده و در زهدان ها جاى نداشته اند. از آبى پست آفریده نشده اند و حوادث روزگار آنها را پریشان نساخته است. آنان با همه مقام و منزلتى كه نزد تو دارند و با اینكه همه وجودشان عشق به توست و با وجود طاعت بسیارشان از تو و كمى غفلتشان از امر تو، اگر حقیقت و كنه آنچه را كه از تو بر آنان پوشیده است مشاهده كنند، بى گمان اعمال خود را كوچك خواهند شمرد.

 



 

در روایات اشاره‌ای به وجود همزاد برایانسان نشده است ولی به اعتقاد عوام ایران، به ازای هر کودکی که در میان بنی آدم بهدنیا می‌آید، هزار کودک از جنّیان متولد می‌شوند و هر کودک آدمیزاد، به جز چهارده معصومعلیهم السلام، یک همزاد جنّ دارد. همزاد به آنچه در فرهنگ عامه اروپایی، به انگلیسیchangeling (بچهعوضی)، به آلمانی Der Wechselbalg (بچه ناقص و زشتی که از آنِ شیاطین است)یا untergeschobehes kind،و به فرانسه   enfantsubstitue (بچهجایگزین) نامیده می‌شود، بسیار شبیه است

همزاد هم زمان با پیدایی جنین در رحممادر، ایجاد می‌شود و بچه را، حتی پیش از به دنیا آمدن، آزار می‌دهد و هرگاه بچهدر رحم بجنبد یا نوزاد در خواب تکان بخورد، علامت آن است که همزادش او را اذیت می‌کند.[۱۴۳] گاهی نِ جنّیان محتاج قابله می‌شوند.هر قابله باید به ازای هر صد نوزاد بشر که به دنیا می‌آورد، یک بچه جنّ هم به دنیابیاورد. قابله با چشم بسته نزد زائوی جنّی برده می‌شود و پس از اتمام کار، یک مشتپوست پیاز به او انعام می‌دهند! اگر قابله موضوع را به هیچ کس نگوید و پوست پیازهارا زیرفرش بگذارد، هر روز صبح در زیر فرش یک سکه طلا خواهد یافت، اما اگر موضوع رابروز دهد، پوست پیازها سکه طلا نخواهند شد ممکن است جنّیان گاه به انسانی کهدوستش دارند، هدایایی ببخشد از قبیل پول، موفقیت یا توانایی درمان بعضی از بیماریها.

  مکان زندگی جنیان:

به اعتقاد عوامجایگاه جنّیان برخی کوهها، درختان و بیابانها بوده و گاه قبایلی از جنّها در آنهاپیدا می‌شده است. در کتاب هزار و یک شب[جایگاه میمونه جنّیه، چاه ذکر شده است. بهاعتقاد ایرانیان، جنّیان ممکن است هم در زمین و هم در آب زندگی کنند، اما محلهایتاریک و گرم، نظیر حمامهای قدیمی و گورستانها و خرابه‌ها و بعضی آب‌انبارها ودرختان، را ترجیح می‌دهند. در بسیاری از قصه‌ها نیز از اسارت جنّها در سبو یاقمقمه و کوزه آب سخن گفته شده است. در باور برخی مردم جنّیانی که در زمین زندگی می‌کننددر سراسر جهان پراکنده‌اند، اما بیشتر در شام، هند و سرزمین وَبار یافت می‌شوند.

  

مزاحمت‌های جنیان:

برخی به خاطر ترسیکه از جن دارند مواظب‌اند که به اشتباه آنها را (مثلاً با بردن نامشان، سوزاندنپوست پیاز و تخم مرغ، جارو کردن در شب، یا با سوت زدن) نطلبند و تصادفاً با ریختنآب جوش بر زمین یا با پرتاب سنگ، بدون بَسمَله، به آنها صدمه‌ای نرسانند تا مورداذیت و آزارشان قرار نگیرند. به همین دلیل، از آنها با اسامی مستعاری چون از مابهتران» یا عزیزان» یاد می‌کنند. برخی بیان داشته‌اند بهترین راه پرهیز از آزردنغیرعمد جنّیان این است که قبل از انجام دادن کاری که ممکن است به ایشان صدمه بزند،بسمله بگویند، زیرا جنّ از بسم اللّه می‌گریزد. برخی نیز همراه داشتن برخی از سنگ‌هارا باعث دفع شر جنّیان دانسته‌اند و برخی نیز گفته‌اند جنّیان در روزهای یکشنبه وسه شنبه، مردم آزارتر می‌شوند بنا بر عقاید عامیانه ایرانیان، بعضی از آزارهایی کهجنّیان به مردم می‌رسانند، به این قرار است : فرستادن انواع بدبختیها، ایجادتصادفات و بیماریها، عوض کردن فرزند انسان با بچه‌ای دیگر، و یدن اسباب و مایملکانسان. عوام بلوچ به جنِّ بسیار مردم‌آزاری به نام دیو یا هولو» عقیده دارند کهشبها به صورت نرّه گاوی پدیدار می‌شود و به آدمیان حمله می‌کند و جنّ دیگری به نامسنگ جَبوک»، با انداختن سنگ به مردم آزار می‌رساند.

 

رابطهجن با میکروب:

در روایتی از امیرالمؤمنین(ع)آمده است: از قسمت شکستۀ ظرف و دستگیرۀ آن آب نخورید زیرا شیطان روی دستگیره وقسمت شکستۀ ظرف می‌نشیند». بسیاری معتقدند منظور از شیطان در این روایت، میکروباست و از آنجا که در گذشته وجود این پدیده برای مردم ثابت نشده بود امام به جایاصطلاح میکروب» از اصطلاح شیطان» که معنای لغوی آن پنهان و غیر قابل دید استاستفاده کرده‌اند. در دوره جدید، گرایش به برداشتهای اثبات گرایانه از داده‌هایقرآنی درباره جنّ رواج یافته است و برخی منظور از جنّ را در همه موارد میکروب» می‌دانند،چون از چشم آدمی پنهان است. از این نحوه نگرش چنین انتقاد شده که این مفسران به آیاتو احادیث فراوانی که در آنها گفته شده جنّ موجودی مستقل و مانند انسان دارای اختیاراست، توجه نکرده و ظاهراً فقط به احادیثی توجه داشته‌اند که در آنها جنّ و شیطان،که یکی از افراد آن است، در مفهوم لغوی‌اش (پنهان بودن از حواس انسان) به کار رفتهاست، حال آنکه در قرآن، مراد از جنّ موجوداتی صاحب عقل و درک و اختیار است. جنّفقط در معنای اول قابل حمل بر موجوداتی چون میکروب و ویروس است رشیدرضا اشاره بهاحادیثی که در آنها جن عامل بیماری طاعون معرفی شده، مراد از جنّ را در این احادیث،همان میکروب طاعون دانسته است و سخن قدما را که گفته‌اند جنّ انواعی دارد و اتاز جمله آنهایند مؤید نظر خود تلقی کرده است. طنطاوی بن جوهرینظری را نقل کرده استکه بنابر آن، جنیان، نفوس بشری شرور و گناهکار، پس از مرگ‌اند.

 

تفاوت بین جن با فرشته :

    هر جایی که عطرخوش و پاکیزگی و طهارت و غسل وجود داشته باشد ملائکه طالب آنجا هستند و از تعفن وظلمت بیزارند اما برعکس محل مورد علاقه اجنه مکان های تاریک و متعفن است و بیشترطالب جاهای کثیف و ناپاک    فرشته ها جایی کهدر آن گناه و معصیت حضور داشته باشد وارد نمی شوند اما اجنه بیشتر در مکان هاییحاضر هستند که گناه در آن فراوان باشد.   درمحیطی که شخصحائض و جنب وجود دارد فرشته وجود ندارد اما به قرائت قرآن و   سخن چینی جنها راخوشحال و شادمان می کند.

 زن های با حجاب باعثخوشحالی فرشتگان می گردند و چنانچه هر خانه ای از این زن ها داشته باشد جن میتواند وارد آن شود.

    جن ها از موجوداتعالم پایین می باشند اما ملائکه از موجودات عالم ملکوت محسوب می شوند.

    ملائکه اهل گناهو معصیت در برابر خداوند نیستند اما اجنه گناه و از امر الهی سرپیچی می کنند.

    شرک ، مرگ و جهنمشامل حال فرشتگان می شود اما اجنه مرگ را تجربه کرده و جهنمی برای ستمکارانش وجوددارد.

    ملائکه با وجود اینکهدوستدار انسانها هستند در آموزش گناهان آنها نیز نقش دارند و از درگاه الهی برایشانطلب بخشش و آمرزش می کنند اما اجنه و شیاطین دشمن بشر و انسان بوده و هستند.

 

چند مورد از شباهت ها و تفاوت های بین جن و انسان:

- جن ها موجوداتیهستند که دارای شعور و فیزیکی غیر ارگانیک می باشند و از دیدگاه ادیان از لحاظ شآنوجودی در مرتبه پایین تر از انسان و بالاتر از حیوان قرار دارند. در فرهنگستانفارسی معنی دیو به جن داده اند و در فرهنگستان عرب ،جن به آن گفته می شود و همچنیندر فرهنگ لاتین demon یا jinn معرفی شده است در کل معنای واحدی که بر جن دادهشده است پوشیده و مخفی بودن آن از حواس ما است.

- قابلیت زندگیکردن را دارند و به خاطر همین است که جن به خانه و مسکن هیچ احتیاجی ندارد چراکهسرما و گرما ، و همچنین بوران بر جن تاثیری ندارد ، وسایل حمل و نقل برای اجنه نیازنیست بنابراین از این موضوع می توان دریافت که نیاز به شهر و کاشانه ای نداشته ودارای تکنولوژی و صنعت نمی باشند.

- مثل همه جانداراندیگر اجنه هم غذا می خورند اما مقدار آن بسیار کمتر از مقداری است که انسان هامصرف می کنند.

 - جن ها همانندانسان ها دارای جنسیت نر و ماده می باشند و قابلیت تولید مثل داشته و همچنین میتوانند تشکیل خانواده بدهند و به صورت یک جماعت زندگی کنند اما جامعه ای ندارند.

- از دیدگاه انسانها خصوصیت فیزیکی اجنه بسیار عجیب است ، به دلیل نداشتن عنصر خاک ، عنصر اصلی وجودیجن آتش می باشد و با این حال به هر شکل و اندازه ای که بخواهند تبدیل می شوند آنهاقدرت جابجایی هر چیزی را در یک لحظه دارند و همچنین سرعت نقل مکان آنها بسیار سریعاست.

  با وجود این که جن دارایعقل و شعور است اما نمی توان گفت عقل فلسفی یا هنری و یا ابزار ساز. به طور کلی میتوان گفت عقل جن فقط خلاصه شده است در این که بتواند امور روزمره و یا همان عقلمعاش را ارزیابی کند و همچنین هوش و قوه تشخیص برای یافتن گذشته و آینده و خواندنفکر دارند.

- ابلیس یا همان شیطانمعروف ترین جن می باشد که بسیار از آن شنیده اید و چون تلاش زیادی برای نزدیکی بهحق کرد به جایگاه فرشته های مقرب دست یافت ولی به خاطر سجده نکردن بر انسان و شریکقرار دادن خود بر خدا از درگاه پروردگار رانده شد.

- همچون انسان هابرای جن ها نیز نامگذاری وجود دارد و آنها دارای اسم ، فامیلی و زبان و رسم خاص میباشندو قادر به فهمیدن زبان آدمیان بوده و قدرت تکلم دارند.

- در شرایطی انسانقادر به تسخیر جن می باشد و در شرایط خاص دیگری توانایی تسخیر انسان را دارد.انسانی که مسخر شده دیوانه ، مجنون و دیوزده معرفی می شود اما جن تسخیر شده راموکل معرفی می کنند. اجنه بر صفر قسمت تقسیم شده اند 1- دیو 2- جن 3- پری ، که ازلحاظ مکانی زیر دست فرشته ها هستند.

- عمر جن ها نسبتبه انسان ها زیاد است و حدود هزار سال به بالا تخمین زده شده است همان جن هایی کهدر سوره جن از آنها یاد شده و با شنیدن اولین آیات قرآن بر سر هم خراب شدند شایدهنوز هم که هنوز است زنده اند. جن ها نیز همچون انسان ها دارای فرمانده وفرمانبردار ، کافر و متدین ، دانا و نادان ، ارباب و بنده هستند. زمانی که اجنه میمیرند و از بین میروند دیگر هیچ احتیاجی به گورستان و قبر نخواهند داشت.

- با وجود اینکه جنیانبه چشم دیده نمیشوند اما مانند امواج ماهواره ای و رادیویی همیشه با ما حاضر هستندبرخی از آن ها به واسطه بدن شخصیت های ضعیف در خانه ها در حال رفت و آمد هستند برایدور کردن این جن های مزاحم کافیست 4 آیه از قرآن را که با قل آغاز می شود خوانده ودر خانه آویزان کنید.

- بعضی از ما در دیدگاهجن ها به شکل همزاد به نظر می رسیم و آنها به ما علاقه دارند و کمک زیادی به ما میکنند و علاقه بسیار زیادی به جواهرات ما مخصوص انگشتر های نگین دار عقیق که رویآنها آیاتی از قرآن حک شده است دارند ، آنها اگر سخنی با ما داشته باشند دلسوزیخود را بیشتر در حاضر شدن در خواب های ما نشان می دهند. بیشتر جن ها خدمتگزارارواح اولیا بوده و کمک حال انسان ها هستند اما خیلی دیگر از آنها مثل دیگر آدمیاناهل شیطنت هستند و اکثر آنها ضرری به دیگری نمی رساند و همچون ما درگیر این دنیا وتقدیر خود هستند.

 

چه چیزی جن ها را می ترساند؟

ترس از خروس سفید و کبوتر:

بعضی از حیواناتهمچون خروس سفید ، کبوتر و اسب اصیل موجب هراس اجنه می شوند و چنانچه در خانه ایاسب اصیل وجود داشته باشد جن ها جرات وارد شدن به آن خانه را ندارند. همانطور کهاشاره شد اجنه بسیار زیادی از کبوتر دارند بالاخص اگر این کبوتر به رنگهای سفید ودورنگ باشند. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است:هر منزلی که کبوترداشته باشد جنی نمیتواند به آن خانه آفتی برساند.»

خروس سفید از دیگرحیواناتی است که جنیان هراس بسیار زیادی از آنها دارند چنانچه خانه ای از این حیوانداشته باشد اجنه نمی توانند به آن خانه ورود کنند. همانطور که در حدیثی از امامصادق علیه السلام آمده است:اگر در خانه ای خروس بال گشاده سفید وجود داشته باشدهم خود آن خانه و هم هفت خانه اطراف آن از بلا به دور می ماند و یک بال زدن کبوتردورنگ خیلی بهتر از هفت خروس سفید است.

 


بسمالله الرحمن الرحیم

السلامعلیك یاصاحب عج

یکشنبه5مردادساعت 23الی24

نتیجهگیری جامع جلسه چهارم گروه فاطمی نورالهدی درباره جن و هرچیزی درباره ان که به شرحذیل میباشد:

 

واژهجن:

به معنای پوشش و استتار است و برخی معتقدندمعنای اصلی پوشش و استتار در بیشتر مشتقات این ریشه وجود دارد مانند جَنین که دررحم مادر پنهان است. برخی واژۀ الجانّ» را که در قرآن به همراه انس به کار رفتهاست اسمِ جمعِ جنّ دانسته‌اند. ابن قُتیبه شیاطین را جنّیان سرکش و جانّ را جنّهایضعیف دانسته است معادل واژه جنّ در فارسی، پری و دیو است.

 

جنچیست:

 بنابر متون دین اسلام، موجودی اسرارآمیز است کهمانند انسان دارای شعور، اختیار و تکلیف است. بنابر برخی آیات و روایات، جن، آفریدهشده از آتش و یا آمیخته‌ای از آتش است. قرآن در ۲۲ آیه از جن یاد می‌کند و هفتاد و دومینسوره آن نیز جن نام دارد جن در عرف قرآن، موجودی است با شعور و اراده که به اقتضایطبیعتش از حواس بشر پوشیده است و در شرایط عادی، قابل درک حسی نیست. او مانندانسان، مکلف است و هدف از خلقت او، همانند انسان، عبادت و بندگی خدا است. او درآخرت برانگیخته می‌شود و می‌تواند مطیع یا عاصی، مؤمن یا مشرک و… باشد. بسیاری ازویژگی‌ها و موضوعات مرتبط با جن از جمله بختک و همزاد، ساخته باورهای عامیانه وبدون دلیل است. برخی محققان، جنّ در اعتقادات ایرانی برگرفته از فرهنگ اسلامی وعربی دانسته‌اند و برخی دیگر احتمال می‌دهند باورهای خرافی مربوط به جنّ در میان ایرانیان،بازتاب موجوداتی در اعتقاد ایرانیانِ قبل از اسلام است که بعداً به جنّ تغییر نامداده‌اند و با اعتقادات عرب‌ها درباره جنّ، که پس از اسلام به ایران وارد گردیده،آمیخته شده‌اند. تازه مسلمانانی که میراث‌بَرِ انبوهیاز باورهای عمیق دربارۀ موجودات وهمی همچون غول بودند، با مواجهه با مفهوم جن درقرآن، خود برسازندۀ انبوهی باورها دربارۀ جن شدند.

 

جندر قران:

واژه جنّ ۲۲ بار در قرآن به کار رفته است؛ یک بار در سوره مدنی الرحمان و بقیه در سوره‌های مکی. واژه جانّ نیزپنج بار به کار رفته که چهار بار آن در سوره الرحمن است. واژه جِنّه» نیز ده باردر قرآن به کار رفته، که پنج بار آن قطعاً به معنای جنّ است. واژه‌های دیگری نیز مرتبط یا گاهیمرادف با واژه یا معنای جنّ است، مانند شیطان و شیاطین و ابلیس و عفریت . در قرآن سوره‌ای نیز به نامسوره جن وجود دارد. این سوره هفتاد و دومین سوره قرآن است و موضوع اصلی آن، ایمانآوردن گروهی از جنّیان به اسلام است. بر اساس قرآن کریم، جنّ پیش از خلقت انسان واز نارالسَّموم» و مارِجٍ من نار» آفریده شده است. جنّیان، صالح و غیرصالحدارند و مانند آدمیان در روز قیامت از آنها بازخواست می‌شود. آنان جزای اعمالشان را به طور کامل درآخرت دریافت می‌کنندو بدکاران آنها به دوزخ خواهند رفت. بنا بر قرآن، برخی از کافران در دورهجاهلیت، جنّ را شریک خداوند قرار می‌دادند یا می‌پرستیدند. جنّیان در میان سپاه حضرت سلیمان(ع)حضور داشتندو برای او کارهای خارق العاده و پرمشقت انجام می‌دادند. در قرآن تصریح شده است که همه مخلوقات،از جمله جنّ، از علم غیب بی‌بهره‌اند و در یک آیه نیز اختصاصاً به دور بودنجنّیان از علم غیب اشاره می‌کند. برخی از جنّیان به خبرهای غیبی و سخنانملائک گوش می‌دادند، اما پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) آنان از گرفتن اخبار غیبی واستراق سمع منع شدند.

بنابر قرآن، برای جنّیان هم، مانندانسانها، پیامبرانی از سوی خدا فرستاده شده است. در آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره احقاف و چند آیه اول سوره جنّاشاره شده است که گروهی از جنّیان نزد پیامبر اکرم(ص) رفتند و به آیات قرآن گوشدادند. به تصریح مفسران شأن نزول سوره جنّ همین ماجرا بوده است. بر طبق آیه ۳۶ سوره صافات، مشرکان درباره حضرتمحمد(ص) تعبیراتی مانند شاعر مجنون» (شاعری که از جنّیان الهام می‌گیرد) به کار می‌بردندو تأکید قرآن مبنی بر آنکه پیامبر(ص) مجنون» یا دارای جنّه» نیست[۲۹] گواه بر دیدگاه مردم عصر جاهلی دربارهجنّ است.

  

جن در روایات:

در منابع حدیثی، اشاراتِ گوناگونی بهجنّ شده که برخی از آنها توضیح و تفسیر داده‌های قرآن، از جمله آفرینش جنّیان ازآتش و سراغ گرفتن آنها از اخبار غیبی، است. معرفی اقسام جنّ و گونه‌ای به نامحِنّ، همنشینی قسمی از جنّیان با فرشتگان، تقدم آفرینش جنّ بر آدم، مبعوث شدن پیامبریبه نام یوسف بر جنّیان که او را به قتل رساندند، خوردنی‌ها و آشامیدنی‌های جنّیانو احکام آن، تناسل جنّیان و امکان وقوع تناسل بین آنها و آدمیان، و مطالبی از ایندست محتوای احادیث را تشکیل می‌دهد. درباره رؤیت جنّ نیز احادیثی وارد شده است. دربرخی از روایات آمده است که جن و شیطان هر دو در اصل وجود مشترک هستند، ولی شیطاننوعی از جن محسوب می‌شود که فقط کارهای شرّ از او صادر می‌شود، در حالی که جن‌هاهم خوب و بد و هم مسلمان و غیر مسلمان دارند. جنّ‌ها مانند انسان‌ها تغذیه می‌کنند،می‌خوابند، توالد و تناسل دارند، و می‌میرند. یکی از غذاهای آنها پس مانده غذایانسان است.

  

ارتباط شیطان و جن و ابلیس:

شیطان در معنای اصلی خود مفهوم وصفیدارد و به معنای شرور» است، در قرآن تصریح شده که گروهی از جن‌ها و انسانها شیطان(=شرور) هستند. در بین شیاطین جن، فرد ممتازی وجود دارد که ابلیس نام دارد، او درشیطنت مقام عالی داشته و از بهشت رانده شده است. ابلیس اسم خاص بوده و یازده بار درقرآن تکرار شده است. واژه ابلیس مشتق از بلس»، به معنای متمرد، سرکش و رئیس شیطان‌هاست.در معانی الاخبار از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود: شیطان از این جهت که از رحمتخدا بی‌نصیب ماند، ابلیس نامیده شد چون این کلمه به معنای محروم و مأیوس از رحمتخداست. در قرآن، شیطان» گاهی در مورد خود ابلیس و گاهی با معنای عام خود در موردهر موجود شروری که شرارت در او ملکه راسخ» گردیده، به کار رفته است.

 

ابلیس، جن یا فرشته:

الف) تعداد کمی از مفسرین معتقدند ابلیساز ملائکه بوده است، زیرا استثنا در آیه فَسَجَدوا الّا ابلیسَ کان مِن الجِنّ»(کهف، ۵۰) استثنای متصل است؛ یعنی ابلیس ابتدا از ملائکهبوده و به علت عدم سجده، مرتکب گناه گشته و جنّ شده است. همچنین فعل کان» در آیهرا نیز به معنای صار» (= تبدیل شدن) گرفته‌اند. ب) در مقابل، بسیاری از مفسرین بااستناد به آیات و روایات معتقدند ابلیس از ملائکه نبوده، بلکه از جن بوده است. دلیل این گروه. با توجه به قرینهموجود در این آیه، استثنا منقطع است و ابلیس نمی‌تواند از فرشتگان باشد و در آیهکان من الجن» (کهف،۵۰) هم تصریح شده که ابلیس، از جنّ بوده است. گروه اول بااستناد به اسجدوا لآدم» معتقدند اگر ابلیس از جنس ملائکه نبود مشمول امر الاهی نمی‌شدو به جهت خودداری از سجده کردن، متمرد و سرکش به شمار نمی‌رفت، اما در پاسخ می‌توانگفت، ابلیس در این امر از باب غلبه داخل شده، زیرا با ملائکه همنشینی داشته است واین دلیل نمی‌شود که او از جنس ملائکه باشد.  ابلیس دارایاولاد و ذریه است و فرشتگان دارای فرزند نیستند، و خداوند می‌فرماید: چرا او (ابلیس)و فرزندانش را که دشمنان شمایند، دوستان خود می‌گیرید. ابلیس از جنس آتش است درحالی که ملائکه از جنس نورند.. ملائکه از رسولانالاهی و معصوم هستند] ولی ابلیس گناه می‌کند.. برخی روایاتی برجنّ بودن ابلیس تصریح دارند، مانند سخن رسول خدا(ص) که به شمعون فرمود: تو دشمنانیاز جن و انسان داری که پیوسته تعقیبت می‌کنند و با تو پیکار می‌نمایند تا دینت رابربایند.، اما دشمنان از جن، پس ابلیس است و سپاهیانش. از امام صادق(ع) نیز روایتشده که فرمود: ملائکه می‌پنداشتند شیطان از آنهاست (در صورتی که از جن بود) ولی درعلم خدا از آنها نبود تا به سبب حمیت و تعصب، باطن خود را اظهار کرد و گفت: مرا ازآتش آفریده‌ای و انسان را از خاک خلق نموده‌ای.

 

خلقت جن:

برای آتشی که جنّ از آن آفریده شده، درسوره حجر(آیه ۲۷) صفت سَموم و در سوره رحمان (آیه ۱۵) صفت مارِج ذکر شده است. مفسران برایمارج تفسیرهای مختلفی ارائه کرده‌اند، مثلاً اختلاط و آمیزش شعله‌های آتش که بهرنگهای گوناگون درمی‌آید، شعله خاص بدون دود و آتش مشتعل متحرک که دائم در جنبش است و جابه جا می‌شود محمود آلوسی نیز بر معنای اختلاط تأکید کرده ولیمنظور از مارِج را آتش آمیخته با هوا دانسته و نتیجه گرفته که جانّ» از ترکیب آتشو هوا که آن را مارج می‌خوانند، آفریده شده است و آدم از دو عنصر آب و خاک، که بهآن طین» می‌گویند. سَموم نیز باد بسیار داغی است که هم زبانه دارد، هم سوزندگی ووجه این نام‌گذاری این است که، به سبب ظرافت و لطافتش، در منفذهای زیرپوست (مسامّ)نفوذ می‌کند.

  

مادییا مجرد:

درباره مجرد یا جسمانی بودن جنّ، و بهطور کلی ماهیت جنّ، میان متکلمان و فیلسوفان اختلاف است: گروهی جنّ را جسم ندانستهو آن را موجودی مجرّد می‌دانند و مجرّد بودن آنها را مانع علم آنها به اخبار وقدرت آنها بر انجام دادن کارهای خارق العاده تلقی نمی‌کنند و گروهی دیگر جنّ راجسم می‌دانند، اما با هم اختلاف نظر دارند. عده‌ای از آنان، جنّ را جسم لطیف یاعِلوی و عده‌ای دیگر، آن را جسم کثیف یا سِفلی به شمار آورده‌اند. از عبارات فیلسوفانو متکلمان برمی‌آید که گروه اول، میان جنّ و ملک و شیطان تفاوت جوهری قائل نیستندو هر سه را از حیث جوهر یکی می‌دانند؛ با این بیان که اگر پاک و نورانی و نیک خواهباشند، ملائکه‌اند و همانهایند که صالحان جنّ» نامیده می‌شوند و اگر ناپاک و تیرهو شرور باشند، شیاطین‌اند.  ابن سینا در تعریف جنّ گفته که جنّ حیوانی ازجنس هوا، ناطق و دارای جرم شفاف است و به اشکال گوناگون در می‌آید. میردامادجنّیانرا موجوداتی مجرد، نه جسمانی دانسته، اما لاهیجی آنها را اجسامی لطیف و دارای حیاتعَرَضی، که قادرند به اشکال گوناگون درآیند، دانسته است. دَمیری جنّ را جسم هوایی، که عقل و فهم دارد وقادر است کارهای سخت انجام دهد، شناسانده است.

  


نقش رسانه ها:21

رسانه های اجتماعی و دیجیتالی نقش مهمی در زندگی هر روزه بچه ها و بویژه نوجوانان دارند. عکس های زیبا و زیباتری از ظاهر هنرپیشه ها و افراد مشهور به نمایش می گذارند که می تواند این حس را به خصوص در نوجوانان بوجود آورد که چرا وی چنین اندام یا صورت و پوست زیبایی ندارد. باید به آنها نشان دهید که این چهره ها واقعی نیستند و با انجام برنامه های مختلف کامپیوتری و فیلترها به این صورت درآمده اند. کار بسیار سختی است که به آنها نشان دهیم آنچه در رسانه ها می بینند واقعیت زندگی آن هنر پیشه ها یا افراد معروف نیست  آنچه امروزه برای آنها اهمیت فراوانی یافته است، پذیرش آنها از سوی دوستان مجازی شان یا افزوده شدن لایک های عکس ها و تغییر عکس پروفایل آنها است. نقش شما در تغییر این نگرش بسیار مهم است. به آنها بگویید استقبال از عکس آنها به معنای انعکاسی از شخصیت آنها نیست.

 

به خاطر خشنود کردن مردم صرفا کاری را انجام ندهند:22

 به دختر خود بیاموزید خودش باشد برای خودش و کارها را به خاطر خودش انجام دهد.مثلا اگر به مهمانی دعوت می شود اما بیمار است و به سختی می تواند سر حال باشد، اما بخاطر خوشحال کردن صاحبخانه به آن مهمانی برود نه خود لذتی از آن محفل خواهد برد نه اطرافیانشیا مثلا اگر می خواهد با دوست خود به سینما برود، اما فیلم را دوست ندارد و به خاطر دوستش می خواهد به سینما برود، با این کار نه خودش خوشحال می شود و نه می تواند انرژی مثبتی به دوست خود منتقل کند که شاد باشد سعی کنید همیشه نفر اول برای در کنار دختر خود بودن و وقت گذرانی هایش باشید و در دسترس او باشید. اگر او را باور کنید او نیز شما را باور خواهد کرد.

 

 

کیفیت کارهایش را مورد تحسین قرار دهید:23

صفات مثبت آنها ازجمله ارزش والای حس اعتماد، صداقت و مهربانی را تشویق کنید تا ارزش های مثبت را خوب بدانند و تشخیص دهند چه چیزهایی را در خود تقویت کنند. مثلا زمان هایی که دوست خوبی هستند و یا به اطرافیان خود کمک می کنند باید مورد تشویق قرار بگیرند تا متوجه شوند چه نکته مثبت و ارزشمندی در خود دارند.

 

روی ظاهر تمرکز نکنید:24

در این دنیای تکنولوژی و ارتباطات اجتماعی که اهمیت زیادی به افراد مشهور و هنرپیشه ها می دهند به دختران تان آموزش دهید ظاهر آنها چیزی نیست که شخصیت آنها را بیان می کند و به آن افتخار می کنند بلکه نقاط برجسته رفتاری و اخلاقی آنها ارزشمند تر است. اینکه زیبا یا برنزه و سفید یا به اشکال دیگر هستند مهم نیست اینکه رفتار آنها چگونه است اهمیت دارد و باعث جذب اطرافیان به آنها می شود. روی خصایصی که دخترتان در آنها برجسته و مطرح است تمرکز کنید و آنها را به وی گوشزد نمایید. به آنها یادآوری کنید درون شان ارزش دارد، نه آنچه دیگران از ظاهرشان برداشت می کنند. به گفته کارشناسان، نوجوانان به خصوص دختر ها، به دنبال پذیرفته شدن و تشویق هستند. پس ارزش های درونی را برای تشویق شدن در آنها برجسته تر کنید.

 

تلاش هایش را تحسین کنید:25

سعی کنید تلاش های دخترتان را برای انجام کاری تشویق کنید، نه برای اینکه به نتیجه رسیده یا نه. مهم انجام دادن خود کار نیست. به عنوان مثال دختر عزیز شما تمام سعی خود را در مطالعه موضوعات امتحانی انجام می دهد، ممکن است نتیجه عالی بگیرد، اما ممکن هم هست که نتایج خوب نباشد. شما به عنوان والدین تلاشی را که انجام داده است ستایش کنید، نه نمره ای که به دست آورده، در این صورت است که احساس شکست نمی کند، بلکه خود را قوی می بیند و در مراحل بعدی سعی و تلاش بیشتری هم از خودش نشان خواهد داد.

 

الگوی خوبی برای دختر خود باشید:26

بچه ها بخصوص در سنین نوجوانی الگو برداری خوبی از رفتارهای والدین خود دارند. اگر شما همواره از بالاتنه گلابی شکل خود یا از مچ پای چاق خود در حال شکوه هستید، همه این گفتارها به صورت پیامی مستقیم به نوجوان شما انتقال می یابد که این مشکلات را در اندام خود تصور کند. حتی اگر هم والدین چنین مشکلاتی دارند، نباید به زبان آورند، بلکه با انجام تمرین های ورزشی و رعایت رژیم غذایی مناسب و سالم خوری عملا نه تنها چاره جویی را به آنها آموزش دهند، بلکه از بیان جملات منفی در مورد خود دست بکشند تا در ذهن بچه ها هم کپی برداری از این کار آنها و غر زدن به اندام خودشان انجام نشود.

 

او را به دوستی های حضوری تشویق کنید:27

دختر خود را به دوستی های حضوری و رفت و آمد با دوستانی که باعث ایجاد احساس خوب در وی می شوند، تشویق کنید. شاید او بیش از صدها دوست مجازی داشته باشد، اما هیچ کدام از آنها احساس خوبی که یک دوست خوب واقعی و کنار او بودن و انرژی گرفتن از وی می تواند به دختر شما بدهد را منتقل نمی کند. پس به او روش ها را آموزش دهید. آنها را تشویق کنید پا به دنیای واقعی بگذارند.

 

نکته:

بالا بردن عزت نفس فرآیندی مستمر و پیوسته است و هیچ گاه به پایان نخواهد رسید، بنابرین همواره به رشد و حرکت خود ادامه دهید، صبوری پیشه کنید و در این راه پشتکار داشته باشید، گاهی که از این مسیر خارج می‌شوید، دوباره از اول شروع کنید و با قدرت بیشتری به حرکت ادامه دهید، خود را شایسته زندگی شاد بدانید و در نظر داشته باشید که هر چقدر بیشتر برای خودتان ارزش قائل شوید دیگران نیز برای شما ارزش بیشتری قائل خواهند شد.

  

منبع مطالب:

سایت alimirsadeghi.comسایتsetare.com.سایت

راغب اصفهانی، المفردات، ص ۳۳۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۰۷

 روح الله محمد علی نژاد عمران و پیمان کمالوند، مفهوم شناسی تطبیقی عزت نفس در قرآن و روانشناسی انسان‌گرا، فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی، دوره ۷، شماره ۲۷، پاییز ۱۳۹۵، ص ۵

. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۸۱۶

 المیزان، ج ۱۷، ص ۲۰، ذیل آیه ۱۰ سوره فاطر.

. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۸۱۶

. سوره فاطر/ آیه ۱۰، ترجمه حسین انصاریان

. سوره آل عمران/۱۳۹

 علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، مهدی نراقی، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، تهران، ۱۳۷۶، ج۲، ص۵۴۴

. کافی، ج۵، ص۶۳

. بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۲۸

. مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶

. بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲، چاپ جدید

 حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۳

. نهج الفصاحه، حدیث ۳۲۵، ص۶۴

. حکمت ۳۹۶

. وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۲۰۳

. وسائل، ج۱۲، ص۳۰

. بحارالانوار، ج۴۷، ص۳۴

 تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۶.namnak.com .

 

  

اللهم عجل لولیک الفرج.

 

والسلام.

بسمالله الرحمن الرحیم

السلامعلیك یاصاحب عج

12مردادسه شنبه ساعت 23الی24

نتیجهگیری جامع جلسه هشتم گروه فاطمی نورالهدی درباره راه های بدست اوردن و تقویتاعتماد بنفس که به شرح ذیل میباشد:

 

اعتمادبه‌نفس:

خودباورییا اعتماد به نفس یکی از شرایط روانی است که شخص در آن بخاطر تجربه‌های قبلی، بهتوانایی‌ها و استعدادهای خود در موفقیت انجام کارها به‌طور موفقیت‌آمیز اعتماد وباور دارد. خصوصیت دارا بودن اعتمادِ به خویشتن، نقش حیاتی در توسعه و پیشرفت وموفقیت‌های یک فرد ایفا می‌کند. پژوهشگران دریافتند که برخلاف آنچه تصور می‌شود،اعتماد به نفس کودکان تا سن پنج سالگی به‌طور کامل شکل می‌گیرد. محققان آمریکایی می‌گویندکودکان زمانی که پنج ساله می‌شوند، از احساس اعتماد به نفسی برخوردار هستند که بهلحاظ تکامل با بزرگسالان قابل مقایسه است. تاکنون گمان می‌رفت که کودکان تا پیش ازرسیدن به سنی که به دبستان بروند، کم سن و سال هستند و نمی‌توانند احساس منفی یامثبت نسبت به خود داشته باشند.

 

رابطهٔوالدین سخت‌گیر و اعتماد به نفس اشخاص:

براساساعلام روانشناسان، روش‌های سخت‌گیرانه والدین منجر به کاهش اعتماد به نفس درفرزندانشان می‌شود چرا که این امر باعث عدم قدرت تصمیم‌گیری فرد و در شرایطگوناگون او را به چالش می‌کشد. اعتماد به نفس عامل اکتسابی است که از بدو تولد پایه‌هایآن در ذهن هر یک از انسانها گذاشته و با مرور زمان این امر گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود.متأسفانه در بسیاری از خانواده‌های سنتی چون مهمترین مسئله برای والدین حرف‌شنوی وتسلیم بله بودن فرزندان می‌باشد، اغلب با ایجاد محدودیتهای غیرضروری و مشکل آفرین،مانع رشد اعتماد به نفس در کودکانشان شده که همین امر در بزرگسالی باعث عدمخودباوری و اتکای به نفس در ایشان می‌شود.

 

مربع اعتماد به نفس:

باور.

رفتار.

احساس.

عشق.

 

نکته:

اگرچهنقطه شروع اعتماد به نفس باورهای مثبت و پیش برنده است، هر یک از این سه، چوناضلاع یک مثلث بر دو ضلع دیگر اثر می‌گذارد. در واقع هر باور و طرز تفکر مثبت،رفتار مثبتی به دنبال می‌آوردو بروز این رفتار، احساس مثبت خاصی در شخص ایجاد می‌کند.این احساس مثبت آن باور اولیه را تقویت میکندو باورهای استوار، رفتارهای استوارترو گسترده‌تری به دنبال دارند؛ که به نوبهٔ خود سبب به وجود آمدن احساسی خوب و عالی‌اند.

 

تکنیک‌هایساده برای افزایش اعتماد به نفس:

با اعتماد رفتار کنید:

سرتانرا بالا نگه دارید، قوز نکنید و صاف بنشینید، کمی شانه‌هایتان را عقب ببرید تاکمرتان صاف باشد و مستقیم به مخاطبتان نگاه کنید.

 

 لباس مناسب بپوشید:

 زمانی که ظاهر مناسبی دارید احساس بهتری نیزخواهید داشت. اگر لباس و وسایلی انتخاب کنید که مناسب شما باشند، مطابق با شغل وسبک زندگی‌تان باشند و باعث شوند احساس خوبی داشته باشد، ناخودآگاه اعتماد به‌نفس‌تانافزایش می‌یابد.

 

 با قاطعیت صحبت کنید:

 سخنرانان بزرگ با اطمینان و قاطعیت و با لحنیثابت و ریتمیک حرف می‌زنند

مثبت‌اندیشباشید: انرژی مثبت منجر به شکل‌گیری نتایج مثبت می‌شود، پس نیمهٔ پر لیوان را ببینیدو ذهن‌تان را بر فعل توانستن متمرکز کنید.

 

فعالیت کنید:

 بی‌تحرکی و انجام ندادن هیچ کاری، ترس و شک راافزایش می‌دهد و در مقابل فعالیت اعتماد و شجاعت را بیش‌تر می‌کند.

 

آماده باشید:

 آمادگی مانع عملکرد ضعیف می‌شود؛ آمادگی بیش‌ترباعث می‌شود نسبت به قابلیت‌ها و توانایی‌های خود اعتماد و اطمینان بیش‌تری داشتهباشید  خودتان را دوست داشته باشید و تصویریکه از خود دارید را بهبود دهید. اگر قصد دارید در جمعی حاضر شوید یا فعالیت جدیدیرا انجام دهید اما از انجام آن هراس دارید، می‌توانید از تکنیک‌های ان ال پی نیزاستفاده کنید. تصویری که از خود دارید را ویرایش کنید بدین صورت که به یک رفتار درگذشته فکر کنید که به‌خوبی در آن مهارت داشتید. سپس این تصویر و حس خوب را بهاکنون بیاورید.

 و جایگزین تصویر فعلی کنید:

 خواهید دید ترس و اضطراب شما کاهش یافته وعملکرد بهتری خواهید داشت.

 

برچسبنزدن:

 برای مثال از کلماتی نظیر خِپِل، خرس گنده و…استفاده نکنیم و به جای این کلمات از من به تو افتخار می‌کنم»، تو می‌توانی» و…استفاده کنیم. ارتباط با افراد دارای اعتماد به نفس بالا: زمانی که به اشخاصخودپندار و با اعتماد به نفس بالا ارتباط برقرار کنید، از او الگو گرفته و خوداعتماد به نفس بالایی خواهید داشت.

 

ورزشکنید:

 ورزش کردن و داشتن تناسب اندام سبب اعتماد بهنفس بالایی خواهد شد.

 

چندهدف را برای خود تعیین و مراحل دستیابی به آنها را نیز مشخص کنید:

 یادتان باشد که این اهداف نباید حتماً اهدافیبزرگ باشند. همیشه این ضرب‌المثل را در ذهن خود داشته باشید که: سنگ بزرگ، نشانهنزدن است». این اهداف می‌توانند چیزهایی کوچک مانند پخت کیک یا برنامه‌ریزی برایگذارندن یک شب با دوستان باشند. فقط کافیست تعدادی از آنها را انجام دهید تا بتوانیدموارد انجام داده شده را در لیست برنامه‌های خود تیک بزنید. تیک زدن این لیست باعثافزایش اعتماد به نفس شما با توجه به توانایی‌های‌تان شده و به شما در انجام کارهای‌تانکمک می‌کند.

 

اعتمادبه نفس در کودکان:

پرورشاعتماد به نفس در کودکان مهم‌ترین عامل برای مقابله با چالش‌هایی است که دربزرگسالی با آن رو به رو می‌شوند. اعتماد به نفس یک فرد عمدتاً در دوران کودکی شکلمی‌گیرد. کودکان با اعتماد به نفس معمولاً در بزرگسالی بیشتر از زندگی خود لذت می‌برندو کمتر با افسردگی مواجه می‌شوند. کمبود اعتماد به نفس کودک باعث می‌شود بعدا دردوران نوجوانی توانایی ارتباط با همسالان خود را نداشته باشد و یک شخص گوشه‌گیر ومنزوی شود.

 

نشانه‌هایکمبود اعتماد به نفس کودک:

کودکخود را ناتوان و حقیر می‌بیند.

عدمتوانایی در تصمیم‌گیری‌های ساده.

ترسکودک از انجام کارهای جدید.

دوستدارد شبیه افراد دیگری باشد.

کودکبه آینده امیدوار نیست.

بهکودکان کم سن تر از خودش زورگویی می‌کند.

درمدرسه یا در کلاس کم صحبت می‌کند.

دررویارویی با شرایط جدید دچار استرس می‌شود.

نیاززیادی به توجه و تشویق بروز می‌دهد.

بهسختی احساساتش را بیان می‌کند.


بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یاصاحب عج

شنبه11مرداد ساعت 23الی24

نتیجهگیری جامع جلسه ششم گروه فاطمی نورالهدی درباره رجعت وهرچیزی درباره ان که به شرحذیل میباشد:


 رجعت:

 زنده شدن گروهی از مردگان و بازگشت آنان به دنیادر دوران ظهور حضرت مهدی است. رجعت از اعتقادات شیعه است و برای اثبات آن به آیاتو روایات استناد کرده‌اند. عالمان شیعه رجعت را همزمان با ظهور امام مهدی(عج)دانسته‌اند؛ اما درباره چگونگی آن و رجعت‌کنندگان نظرات متفاوتی وجود دارد.  رجعت به معنای بازگشت است و منظور از آن زنده شدن عده‌ای ازمردگان و بازگشت آنان به دنیا در دوران ظهور حضرت مهدی است. در روایات از الفاظی همچون کرّه»،ردّ» و » برای اشاره به رجعت استفاده شده است. برخی از شیعیان، رجعت را بهمعنای زنده‌شدن ائمه و پاکان ندانسته‌؛ بلکه آن را به معنا بازگشت قدرت به مکتب اهلبیت می‌دانند که باعث حاکمیت اندیشه‌های منسوب به امامت و شیعه بر جهان خواهد شد؛ البته در منابع اشاره نشده چه کسی یاگروهی رجعت را چنین تفسیر کرده است.

 

رجعت از دیدگاه شیعه:

اعتقاد به رجعت از ضروریات مذهب شیعهشمرده شده است؛البته برخی انکار آن را موجب خروج از دین نمی‌دانند. رجعت را بالاترین نشانه آشکار در تشیعدانسته‌اند و برخی از عالمان شیعه نظیر شیخ مفیدسید مرتضی، و علامه مجلسی بر صحیح بودن اعتقاد به رجعت ادعایاجماع نموده‌اند. طبسی سیزده نفر از بزرگان شیعه را نام برده که ادعای اجماع نموده‌اند. شیخ حر عاملی نیز معتقد است هیچ‌یک ازعلمای امامیه رجعت را انکار یا احادیث آن را تضعیف و تاویل نکرده است. اعتقاد بهرجعت در قرن نخست در میان شیعه معروف بود و در کتاب سلیم بن قیس از قدیمی‌ترینکتاب‌های شیعه مطرح شده است. در قرن دوم و سوم اعتقاد به آن ازنشانه‌های آشکار شیعه شمرده شده وفضل بن شاذان دو کتاب در این موضوع نوشته است. احادیث زیادی درباره رجعت در الکافیآمده و شیخ صدوق نیز برخی از این احادیث را در آثارش ذکر و اعتقاد به آنرا درست دانسته است.

 

ادله‌ایکه می‌گویند رجعت امکان وقوع دارد:

عقل هیچ‌گونه مانعی برای زنده شدنمردگان پس از مرگ تصور نمی‌کند. امکان آن را کاملا درک می‌کند؛ زیرا خداوند قدرتزنده کردن دارد و تاکنون برخی را در همین عالم زنده نموده که آیات و روایات متعددیبر وقوع آن در امت‌های پیشین دلالت می‌کند و بهترین دلیل بر امکان چیزی، وقوع آناست.

 

ادله‌ایدر اثبات رجعت:

شیعیان برای رجعت از آیات قرآن دلیل‌هایفراوانی آورده‌اند. حر عاملی بیش از شصت آیه طبسی بیش از هفتاد آیه علامه مجلسی بیش از صدو بیست آیه بررجعت تفسیر و تطبیق کرده‌اند. یکی از روشن‌ترین آیات در این زمینه آیه ۸۳ سوره نمل است: و روزی که ما از هرامتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می‌کردند محشور می‌کنیم و آن‌ها رانگه می‌داریم تا به یکدیگر بپیوندند.» در این آیه از زنده شدن گروهی از انسان‌هاسخن می‌گوید در حالی که آیاتی که درباره روز قیامت هستند، همواره از زنده شدنهمگان» سخن می‌گویند مانند: ما همه آنها را در این هنگام محشور می‌کنیم به گونهایکه حتی یک نفر را ترک نخواهیم گفت.» این تفاوت نشان می‌دهد که آیه ۸۳ سوره نمل به یک زنده شدن محدود‌تراشاره دارد که همان رجعت است.

قرآن به مواردی از رجعت در اقوام گذشتهاشاره نموده است: داستان عزیر گروهی از بنی اسراییل وهزاران نفر دیگر که می‌توان نتیجه گرفت در طول تاریخرجعت به شکل‌های متفاوتی واقع شده است.در کتاب مقدس نیز به نمونه‌هایی از رجعتافراد اشاره شده است: زنده شدن کودکی به دست الیشع زنده شدن پسری به دست ایلیا طبقاین نقل‌ها و داستان‌ها، رجعت (یعنی اینکه قبل از وقوع قیامت برخی از مردگان زندهشوند) امری ممکن است و زنده‌شدن مردگان در همین دنیا نیز امکان وقوع دارد.

 

روایات:

بیش از هفتاد راوی احادیث رجعت را نقلکرده‌اند محدث جزایری ادعا کرده که ۶۲۰ حدیث پیرامون رجعت دیده است. حر عاملینزدیک به۶۰۰ حدیث در کتابش ذکر و ادعای تواتر نموده است. علامه مجلسی نیز ادعایتواتر نموده ومی نویسد :اگر روایات رجعت متواتر نباشد پس در هیچ چیز ی ادعای تواترامکان ندارد. علامه طباطبایی معتقد است: روایات رجعت متواتر معنوی است ومخالفان شیعهاز همان ابتدا اعتقاد به آن را از مختصات شیعه وائمه می‌دانستند واگر بعضی از ایناحادیث قابل خدشه باشد ضرری به تواتر آن‌ها نمی‌رساند.

 

دعاها:

در بیش از صد دعا سخن از رجعت به میانآمده نمونه‌هایی از آن عبارت است از: دعای عهد: امام صادق می‌فرماید:هرکساین دعا را چهل صبح بخواند حضرت مهدی را درک خواهد کرد و چنانچه قبل از ظهور بمیردزنده شده و به دنیا برمی‌گردد: دعای میلاد امام حسین:در توقیع امام حسن عسکری بهقاسم بن علا دعایی در روز تولد امام حسین دعایی آمده که کلمه رجعت به کار نرفته ولیواژه کره و اوبه که مترادف با رجعت است به کار رفته است. دعای دحو الارض: در یکیاز فرازهای این دعا در خواست می‌شود که رجعت کنیم تا از کمک کنندگان حضرتش باشیم.

در دعایی که امام رضا(ع) به یونس بنعبدالرحمن آموخت، از خداوند درخواست می‌شود که قدرت امامانی که بعد از امام مهدی(ع)به دنیا بازمی‌گردند پابرجا شود.

 

زیارتنامه‌ها:

 در بسیاری از زیارت‌نامه‌های موجود کهجهت زیارت قبور امامان استفاده می‌شوند اعتقاد به رجعت دیده می‌شود تا حدی که کمترزیارت‌نامه‌ای وجود دارد که در آن اشاره‌ای به موضوع رجعت نشده باشد. برخی از این زیارت‌نامه‌ها عبارت‌انداز: زیارت جامعه، زیارت وارث، زیارت اربعین، زیارت آل یاسین و زیارت رجبیه.

 

رجعت کنندگان:

مشهور این است که رجعت به کسانی اختصاصدارد که یا از مؤمنان خالص و یا از کافران خالص بوده‌اند. احادیث فراوانی از رجعتانبیا، اولیای خدا به ویژه امام حسین(ع)، امام علی(ع) و اهل بیت(ع) به هنگام ظهورامام مهدی(عج) سخن گفته‌اند. در برخی احادیث به رجعت جمعی از اصحاب خاصّ پیامبر(ص)و امام علی(ع) اشاره شده است. رجعت شهدا نیز مورد تأکید برخی احادیث است. در کناراینها، از رجعت کافران و منافقان مهم نیز یاد شده است. تمام این موارد را می‌توانذیل عنوان مشهور خالصان در کفر و ایمان» آورد. از احادیث برمی‌آید که رجعت اختصاصبه مسلمانان ندارد. برای مثال در برخی احادیث، به بازگشت دانیال، یوشع، عیسی و خضراشاره شده است. برخی مؤمنان ادیان گذشته مانند اصحاب کهف نیز رجعت خواهند کرد.[یادداشت۱] احادیثی که از رجعت کنندگان اقوام یا گروهی از هر امّت و مانند آنسخن گفته خیلی واضح وروشن نیست ولی از تمام این احادیث می‌توان نتیجه گرفت کهمؤمنان خالص و کافران خالص رجعت خواهند کرد.

 

تکرار رجعت امام علی:

در چندین روایت تصریح به رجعت‌هایمتعدد امام علی(ع) شده است. [یادداشت ۲] بر این اساس امام با عذاب دشمنان، حکوتزمین را برعهده خواهد داشت. برخی معتقدند روایات تعدد رجعت حضرت امیر،جای تأمل دارند. زیرا سند آنها صحیح نمی‌باشد و دلالت آنها نیز تمام نیست و قابلتأویل است. مثلا احتمال می‌رود که شجاعت و بازگشت برای کشتن دشمنان در جنگ باشد. وبرخی با بررسی سند ودلالت آن معتقد بهصحیح نبودن این احادیث هستند.

 

رجعتامام مهدی:

بر اساس روایات و قسمتی از دعای دحوالارض، امام مهدی(عج)دوباره زنده خواهد شد و به این دنیا برمی‌گردد. البته درباره این رجعت دو نظریهمتفاوت وجود دارد. بعضی معتقد به رجعت حضرت مهدی هستند و می‌گویند: روایاتی کهرجعت را برای همه ائمه ثابت می‌کند شامل امام مهدی(عج) هم می‌شود؛ زیرا او یکی ازائمه می‌باشد. برخی منکر رجعت حضرت مهدی هستند و معتقدند: روایات این موضوع سندخوبی ندارد و چنین امر مهمی نیاز به دلیل قوی دارد. رجعت حضرت مهدی در عصر ظهور ازروایات رجعت ائمه فهمیده نمی‌شود.

 

رجعتن:

فقط در یک حدیث،اشاره به تعداد۱۳ زن شده که به هنگام ظهور زنده خواهندشد و یاری‌گر حضرت خواهند بود برخی از آنان عبارتند: قنواء دختر رشید، ام ایمن،حبابه والبیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانةماشطة، ام خالد جهنیه.

 

چگونگی رجعت:

یکی از بحث‌ها درباره رجعت آن است کهکسانی که رجعت می‌کنند با همان بدن سابق رجعت می‌کنند یا با یک بدن جدید هستند و اینبدن جدید مادی است یا غیرمادی. که در این رابطه اختلاف است. شهید مطهری با نقل قول از فیض کاشانیمعتقد است رجعت بازگشت شبح و یک جسم خاص رقیقی است که با این جسم‌ها فرق داشته، نظیرجسم‌هایی که اهل مکاشفه ادعای رؤیت می‌کنند. حمدعلی شاه‌آبادی و شاگردش امام خمینیمعتقدند:رجعت با بدن مثالی است[یادداشت ۳] و مانند معاد با این بدن خاکی عنصری دنیوینخواهد بود. رجعت به نحو تمثّل مثالی است. اگرچه در عالم ملک صورت بگیرد، و رجعتامام حسین(ع) هم ممکن است به این نحو باشد؛ زیرا بر اصل رجعت دلیل وجود دارد اما کیفیتآن مشخص نیست. و کیفیت آن ضروری مذهب نیست. البته نظریات دیگری نیز وجو دارد.مثلاشیخیه به رجعت آن‌گونه که شیعیان دیگر اعتقاد دارند معتقد نیستند و رجعت را با جسمهورقلیایی می‌دانند.

 

زمان رجعت:

میان علمای شیعه درباره زمان رجعت،اختلافی وجود ندارد و تقریباً تمام کسانی که در موضوع رجعت سخن گفته‌اند، آن را همزمان با ظهور امام مهدی(ع) دانسته‌اند.البته برای آن دو مرحله ذکر شده است:

مرحله اول: رجعت در آستانهظهور:

این مرحله که‌اندکی پیش از ظهور امامزمان(عج) است جمعی از یاران امام مهدی رجعت می‌کنند که تعداد یاران را کامل می‌کنند.در این دوره غیر از اینان افراد دیگر رجعت نمی‌کنند.مرحلهدوم: رجعت پس از دوره حکومت امام مهدی(عج) این دوره سال‌ها پس از ظهور است.با پایان یافتن عمر حضرت مهدی، رجعت عمومی رجعت کنندگان اتفاق می‌افتد. برخیدرباره رجعت اهل‌بیت گفته‌اند: آنان از مدت‌ها قبل از ظهور امام زمان در دنیا حضورجسمانی خواهند داشت. البته سست بودن و بی‌پایه بودن ایناعتقاد از سوی برخی دیگر بیان شده است.

 

فلسفه رجعت:

درباره فلسفه رجعت و اینکه چرا خداوند کسانی را پیشاز قیامت زنده می‌کند، نظراتی بیان شده است، از جمله: پاداش صالحان و مجازاتمجرمان: احادیث، تصریح دارند که باز گرداندن مجرمان، برای مجازات دنیوی آنان است ومجازات دنیوی، هیچ منافاتی با عذاب آخرت ندارد و ظلم نیست، چنان که اگر قاتلی رادر دنیا قصاص کنند، باز هم در آخرت عذاب در انتظارش هست. چشیدن شیرینی اجرای عدالتدر دنیا، حق مظلومان است. تقویت امید و آمادگی منتظران: رجعت این امید را بهمردمان می‌دهد که حتی اگر مردند، در دولت امام مهدی زنده شوند و زمان ظهور را درککنند. این امید مردمان را تشویق می‌کند تا تلاش کنند جزو مؤمنان خالص قرار بگیرند.ایجاد فرصت عمل برای شماری از نیکان: مؤمنان خالص که ظرفیت‌های بیشتری برای عمل درراه حق داشته‌اند و به دلیل عمل سران کفر و نفاق، از راه باز مانده‌اند، دوباره بهزندگی باز گردند تا ضمن یاری دولت حق، خود به مراتبی برتر در سیر إلی الله دست یابند.


بسمالله الرحمن الرحیم

السلامعلیك یاصاحب عج

مرداددوشنبهساعت 23الی2420

نتیجهگیری جامع جلسه دهم گروه فاطمی نورالهدی درباره راه های بدست اوردن و تقویت ایمان کهبه شرح ذیل میباشد:

 

ایمان:

جایگیر شدن اعتقاد در قلب، و این کلمهاز ماده (ء م ن) اشتقاق یافته، شخص با ایمان  بکسی که بدرستی و راستی و پاکی وی اعتقاد پیداکرده، امنیت می دهد، یعنی آنچنان دل گرمی و اطمینان می دهد که هرگز در اعتقاد خودشدچار شک و تردید نمی شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن شک و تردید است.

 

بطور کلی برای تقویت ایماننیاز به جامع خوبی ها و نیکی هاست که در اینجا به مهمترین آنها می پردازیم:

 

1.اخلاص در انجام اعمال.

2.اتصال به قرآن و تدبیرو تامل در آیات الهی.

ذکر و یاد خدا به صورت مداروم و مکرر..3

زیادت در انجام اعمال صالح..4

5.به خاطر آوردن سختی های جهنم و خوبی های بهشت.

6.یادآوری سکرات و سختی های مرگ و عذاب قبر.

. 7.توجه به دلائل قدرت الهی مثل طوفان ،زله و آتشفشان

محاسبه اعمال توسط خود انسان و مقایسهآن با آنچه باید باشد.8

. انجام کامل واجبات و ترک تمامی محرمات دینی9

. سعی در انجام مستحبات و ترک مکروهات10

. تحقیق و بررسی مالهای حرام و حلام موجود درزندگی11

. 12.دوری کردن از شبهات

. تحقیق و پژوهش در سیره صالحین و نیک گامان13

برادری و دشمنی با دیگران در راه خدا وبرای خدا..14

. بذل و انفاق فراوان15

. افزودن بر علم و دانش و دوری از جهل و نادانی16

. دعوت دیگران به سوی خدا17

پرهیز ازگناه.

. 19پرهیز از طمع در امور دنیوی

یکی کردن عمل و گفتار و تلاش برای پرهیزکاریوتقوا.20

. شکر نعمت های خداوند و دوری اکید از کفران نعمت21

. خوش اخلاقی ، احسان و نیکوکاری22

. راست گویی و پرهیز از دروغ حتی مصلحتی23

. صبر و بردباری در مسائل و شدائد گوناگون24

دوری از تکبر ، حسادت ، بداخلاقی وعصبانیت.25

 

 

راهکارهاییبرای تقویت ایمان براساس احادیث14معصومین:

 

نکته:

رسول خدا در این باره فرموده اند :الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ فِی دِینِهِ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیةِ وَ ذَلِکَ أَنَّالْجَبَلَ قَدْ ینْحَتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یقْدِرُ أَحَدٌ عَلَى أَنْ ینْحَتَمِنْ دِینِهِ شَیئاً وَ ذَلِکَ لِضَنِّهِ بِدِینِهِ وَ شُحِّهِ عَلَیهِ (بحارالأنوار ج‏64 ص 299 ) ؛ مؤمن در دینش از کوه‏هاى بلند هم سخت‏تر و پابرجاترمى‏باشد زیرا کوه‏ها را با کندن و تراشیدن مى‏توان در آن نقصان پدید آورد، ولى ازمؤمن نمى‏توان چیزى کاست، زیرا او نسبت به دینش بخل مى‏ورزد و به دیگران نمى‏دهد. لذااگر بخواهیم ما نیز به چنین مرتبه و جایگاهی از ایمان نائل گردیم ، باید راه هایرسیدن به این قله رفیع شناخته و در متن زندگی خود پیاده نمائیم.

 

تقویت ایمان با بالابردن علم و یقین:1

حضرت علی علیه السلام فرموده اند :قوّوا ایمانکم بالیقین فانّه افضل الدّین ؛ قوى محکم گردانید ایمان خود را بیقین پس بدرستى که آن افزونترین دین است، ومنظور از یقین» اعتقاد ثابت جازمى است که از روى دلیل و برهان باشد.

به این معنا که اعتقاداتى که انسان دردین باید داشته باشد همه بمرتبه یقین برسد و بتقلید و دلایلى که افاده یقین نکنداکتفا مکنید، زیرا که أفضل دینها آنست که از روى یقین باشد. (شرح آقا جمال الدینخوانسارى بر غرر الحکم، ج‏4، ص: 512).

 

: تلاوت قرآن2

خداوند متعال در این خصوص می فرماید :إنّما المؤمنون . إذا تلیت علیهم ءایته زادتهم إیمنا » (أنفال / 2) مؤمنان،تنها کسانى هستند که .هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مى‏شود، ایمانشان فزونترمى‏گردد.

 

عمل به احکام و مواعظالهى، مایه افزایش ایمان:3

خداوند متعال در این خصوص می فرماید :اگر(همانند بعضى از امتهاى پیشین،) به آنان دستور مى‏دادیم: یکدیگر را به قتلبرسانید»، و یا: از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمى از آنها عمل مى‏کردند! و اگر اندرزهایى را که به آنان داده مى‏شد انجام مى‏دادند، براى آنها بهتربود؛ و موجب تقویت ایمان آنها مى‏شد. (نساء /66 )

 

ترک بحث و جدل باعث تحکیمو تقویت ایمان است: 4

امام حسین( علیه السلام) هر که ترک کردمجادله را، پس به تحقیق که محکم کرده است ایمان خود را (مصباح الشریعه-ترجمه عبدالرزاق گیلانى ص 308)

امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابشفرمود:. خوشا بحال کسى که محبّت ما اهل بیت در قلب او رسوخ داشته باشد، ایمان درقلب چنین کسى ثابت‏تر از کوه احد در مکانش خواهد بود.

 

: پرهیزکاری مایه ثبات وپایدارى ایمان می گردد5

امیر المؤمنین على (ع) فرموده است،پارسایى و پرهیزکاری مایه ثبات و پایدارى ایمان است (روضة الواعظین-ترجمه مهدوىدامغانى ص 682 )

 

  6.محبت اهل بیت علیهمالسلام انسان را در دینداری همچون کوه احد ثابت قدم می کند:

امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابشفرمود:. خوشا بحال کسى که محبّت ما اهل بیت در قلب او رسوخ داشته باشد، ایمان درقلب چنین کسى ثابت‏تر از کوه احد در مکانش خواهد بود. (اسرار آل محمد علیهم السلامص 516 )

 

7.کتمان اسرار ورازدارى (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 ص 362 )

 

عفو و چشم پوشى از عیبمردم (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 362 )8

 

صبر در خوشی ها و ناخوشیها (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏1 362 )9

 

: نهادینه نمودن صفات مومنیندر خود10

در این خصوص تنها به یک روایت از پیامبرگرامی اسلام اکتفا می نمائیم که فرمود: در مؤمن بیست خصلت باید باشد و هر که همهرا ندارد ایمانش کامل نباشد اى على اخلاق مؤمن اینها است.

- در صف نماز حاضرند- در پرداخت زکاه شتابانند- مستمندان را خوراکدهند- دست لطف بر سر یتیم کشند- ناخن خود را پاکیزه کنند- کمر خود را ببندند- اگرحدیث گویند دروغ نگویند- اگر وعده دهند، تخلف نکنند- اگر سپرده ستانند خیانتنورزند- اگر سخن گویند راست گویند- در شب خداپرستند- در روز مردان نبردند- روزهارا روزه‏اند- شبها را زنده دارند و عبادت کنند- همسایه را نیازارند- همسایه ازآنها آزار نکشد- آرام روى زمین راه روند- بسوى مساجد گام بردارند- و بخانه بیوهن بروند (برای کمک و مساعدت آنها ) - و بگورستانها سر بزنند، خدا ما و شما رااز پرهیزکاران سازد گنجینه معارف شیعه-ترجمه کنز الفوائد و التعجب ج‏1 ص 117 »

 

11.طلب یاری خواستن ازخداوند متعال جهت شعله ور ماندن ایمان در وجود انسان.

 

نکته:

امام صادق علیه السّلام فرمود: و هرگاه به برادر مومن خود تهمتى بزند ایمان از قلبش مى‏رود همان طور که نمک در میانآب ذوب مى‏شود.  ریشه کن نمودن عواملی که باعث از بینرفتن ایمان می شوند.

 



آخرین جستجو ها

ایل کردشولی Miraculous ladybug مد کابینت دستگردی خرید اینترنتی انواع روتختی ترک برای نوزاد و کودک و نوجوان trimfaidaibar Michele's style Donald's collection ~~فلسطین , ستاره ای که پیروز خواهد شد~~ rambklintesvoort